Document Type : تخصصی
Authors
1 دانشجوی دکتری مدیریت فناوری اطلاعات، مدرس دانشگاه فرهنگیان ،دانشگاه آزاد اسلامی ،واحدعلوم تحقیقات، ایران،تهران، daryanaz2000@gmail.com
2 استادیار،عضو هیآت علمی،دانشگاه آزاد اسلامی،واحد تهران مرکز،، ایران،تهران،
Abstract
Keywords
اقتصاد مقاومتی ضرورت تحقق عدالت اجتماعی از منظر مدیریت اسلامی
|
فریناز صناعی[1]
طهمورث سهرابی[2]
چکیده
جامعه اسلامی باید همواره به سوی تعالی و پیشرفت گام بردارد و در نقطه اوج باشد؛ بنابراین از محورهای جدی و مهم در رسیدن به این هدف، اقتصاد مقاومتی است؛ زیرا اقتصاد هم اثرگذار و هم اثرپذیر از فرهنگ است. اقتصاد یکی از اثرگذارترین ابعاد زندگی بشر است که میتواند سبک زندگی انسان را دستخوش تحولات مثبت و منفی کند. از این رو اصلاح نگرشهای اقتصادی و در پیش گرفتن سبکی درست از تعاملات مالی، میتواند گرهگشای بسیاری از مشکلات انسان مانند از بین رفتن تبعیضها و ناعدالتیهای اجتماعی باشد. اولین مؤلفه، ایجاد تحرک و پویایی در اقتصاد کشور و بهبود شاخص های کلان اقتصادی است. رهبر انقلاب اسلامی در این خصوص فرمودند: با اجرای سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی، شاخص هایی همچون رشد اقتصادی، تولید ملی، عدالت اجتماعی، اشتغال، تورم و رفاه عمومی بهبود خواهد یافت و رونق اقتصادی بوجود خواهد آمد. حضرت آیت الله خامنه ای در خصوص این مؤلفه تأکید کردند: عدالت اجتماعی، مهمترین شاخص، در میان این شاخص ها است زیرا نظام اسلامی رونق اقتصادی بدون عدالت اجتماعی را قبول ندارد و در هرگونه پیشرفت اقتصادی کشور، باید وضع طبقات محروم به معنی واقعی کلمه، بهبود یابد. حضرت آیت الله خامنه ای خاطرنشان کردند: سیاستهای اقتصاد مقاومتی، فقط برای شرایط کنونی نیست بلکه یکی از اهداف جمهوری اسلامی ایران که در قانون اساسی به آن تصریح شده است استقرار عدالت اجتماعی در جامعه است. عدالت اجتماعی که به نحوی در رأس اهداف همه حکومت ها و نظام های سیاسی می باشد، واژه ای وسیع و گسترده بوده و جنبه های مختلف و ابعاد گوناگون دارد. در این مقاله با توجه به تاکید مقام معظم رهبری بر تحقق اقتصاد مقاومتی، به دنبال بررسی نقش آن در برقراری عدالت اجتماعی هستیم.
کلیدواژگان: اقتصاد مقاومتی،عدالت احتماعی،مدیریت اسلامی، رهبرمعظم انقلاب (مدظله)
1. مقدمه
توجه و تلاش در جهت عدالت اجتماعی یک وظیفه اخلاقی دینی و حکومتی است و گامی در تقویت امنیت ملی محسوب می شود. چرا که فقر و بی عدالتی نارضایتی عمومی را در پی داشته و تهدیدی جدی برای امنیت ملی و تداوم برنامه ها خواهد بود.
عدالت اجتماعی و توزیع متعادل درآمد از موضوعاتی است که همواره مورد توجه جوامع و حکومت ها بوده است و یکی ازشعارهای محوری انقلاب اسلامی ایران بوده است. به عبارتی دیگر می توان گفت این موضوع در کشورما در سالهای دوران انقلاب به عنوان یک هدف اساسی مطرح بوده است. مطالعه تأثیرات واقعی سیاست های کلان توزیع درآمد در کاهش فاصله طبقاتی در جامعه و افزایش سطح زندگی طبقات پایین اجتماعی به عنوان رویکردی جدید و اساسی در برنامه ریزی کلان اقتصادی مورد توجه رهبران جوامع قرار گرفته است. چرا که بی توجهی به این موضوع توسط برنامه ریزان و عدم اتخاذ سیاست های مناسب موجب افزایش فاصله طبقاتی شده است که پیامد آن نارضایتی های اجتماعی خواهد بود.لکه یک تدبیر بلندمدت برای اقتصاد کشور و رسیدن به اهداف بلند اقتصادیِ نظام اسلامی است.
اگر اقتصاد ما به نظامها و نیروهای بیرونی وابسته باشد، موازین ما هم تحت خواستهای دیگران قرار میگیرد و چون نظام سلطه بر بی عدالتی استوار است، نظام ما هم از آن اهرمها تأثیر گرفته و در مسیر بی عدالتی پیش میرود. اما اگر بر نیروهای خودی تکیه کنیم و نظام اقتصادی را بر اساس آموزههای دینی شکل دهیم، عدالت اجتماعی به بهترین شکل محقق میشود. چنانکه به تصریح قرآن از رسالتهای مهم انبیا، «راهبری مردم برای اقامه قسط و عدالت» است. به عبارت بهتر، اجرای عدالت رسالت همه انبیا بوده و اگر اقتصاد مقاومتی با اتکا بر فرهنگ و آموزههای دینی محقق شود، عدالت هم به شکل مطلوب در جامعه پیاده میشود.
بنابراین اگر به این فرهنگ غنی باور داشته باشیم و راه حل معضلات و مشکلات را نهادینه سازی فرهنگ اسلامی بدانیم، باید در حوزه اقتصاد هم فرهنگ دینی را حاکم کنیم و با تحقق اقتصاد مقاومتی، عدالت به شکل مطلوب آن اجرا میشود
مفهوم عدالت و موضوعاتی که به این مقوله نزدیک است در همه دوره های زمانی یکی از موضوعات مهم مدنظرسیاستگذاران حکومتی بوده است و از زمان پیروزی انقلاب اسلامی ایران تا کنون تمام دولت های پس از انقلاب باهر زمینه فکری و سیاسی بر تحقق عدالت اجتماعی و اقتصادی تاکید ویژه داشته اند و برای نیل به این مهم هزینه های گزافی را متحمل شده اند. فلسفه وجودی پیدایش چنین مفهومی ، بهم خوردن توازن اجتماع بخاطر منفعت طلبی عده معدودی از انسانها بوده است که مصلحین را برآن داشته است تا برای رفع آن به دنبال راه حلهایی باشند که تحقق عدالت یکی از آنهاست. چند سالی است که رهبر معظم انقلاب رویکرد کلان کشور را حرکت در مسیر پیشرفت و عدالت عنوان کرده اند. پیشرفت که میتوان آن را نسخه ی اصلاح شده توسعه با حفظ ارزشها و مطلوبیتهای فرهنگی این ملت دانست، فرایندی است که در آن جامعه از یک دورهی تاریخی به دوره ی جدیدی منتقل میشود و در هر مرحله از رشد خویش، ابعاد مختلف زندگی را متحول میسازد. در چند سال اخیر و با شدت یافتن تحریمهای یک جانبه و غیرانسانی غرب علیه جمهوری اسلامی ایران با هدف متوقف کردن برنامه های صلح آمیز هسته ای ایران، واژه جدید اقتصاد مقاومتی به ادبیات اقتصادی کشور اضافه و به فراخور حال و روز اقتصاد کشورمان مورد بحث قرار گرفته است. در این مقاله با توجه به تاکید مقام معظم رهبری بر تحقق اقتصاد مقاومتی، به دنبال تبیین نقش آن در برقراری عدالت اجتماعی هستیم.
2-مبانی نظری
1‚2. معنای لغوی و اصطلاحی عدالت
عدل در لغت در معانی متعددی مانند مساوات و برابری، راستی و راسـت ایسـتادن، نظیـر، همتا و معادل، کیل و پیمانه، میانه روی و رعایت حـد وسـط، دادگـری و حکـم بـه حـق و انصاف، شخص، قول یا حکمی که مورد رضایت و خشنودی مردم واقع شـود، ضـد جـور اسـتعمال شـده اسـت. و عدالت صفتی است که مراعات آن باعث دوری از کارهایی می شود که به جوانمردی آسیب می رسانند. عدالت، یکی از کهن ترین مفاهیمی است که بشر با آن آشناست. قرآن کریم عدالت را یکی از مقاصد میانی بعثت رسل، انزال کتب و تشریع شرایع، قلمداد کرده و به اجرای آن فرمان داده است: لَقَدْ أََرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الَمِیزانَ لِیَقُومَ النّاسُ بِالْقِسْطِ(1).
ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب (آسمانی) و میزان (شناسایی حق از باطل و قوانین عادلانه ) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند. مساوات، ضدیت با جور، عدم افراط و تفریط از مهمترین معانی لغوی عدالت است. کوتاه ترین و کامل ترین تعریف از آن امام علی (ع) است که در حکمت 437 می فرمایند: «عدالت هر چیزی را در جای خود می نهد، در حالی که بخشش آن را از جای خود خارج می سازد. عدالت تدبیر عمومی مردم است، در حالی که بخشش گروه خاصی را شامل است، پس عدالت شریف تر و برتر است(2).
2‚2. عدالت اجتماعی
عدالت اجتماعی یعنی طراحی و اجرای نظام حقوقی به گونهای که هر کس به حق عقلانی اش برسد و در مقابل آن حقوق، وظایفی را انجام دهد یا مسئولیت و عواقب تخلف از آن را بپذیرد(3).
در فرهنگ علوم سیاسی آمده است: عدالت اجتماعی یعنی با هر یک از افراد جامعه به گونهای رفتار شود که مستحق آن است و در جایی جای داده شود که سزاوار آن است. به عبارت دیگر هر فرد بر اساس کار، امکانات فکری و ذهنی و جسمی بتواند از موقعیتهای مناسب و نعمات برخوردار شود. همچنین عدالت اجتماعی یعنی کاربرد مفهوم عدل توزیعی نسبت به ثروت، دارایی، امتیازات و مزیتهایی که در یک جامعه انباشته شده است (4).
به طور کلی عدالت یک امر ذهنی است و هر فرد باید از حق دستیابی به نیازهای اساسی حیاتی بهرهمند باشد . غالباً در برابر عدالت اجتماعی، بیعدالتی قرار میگیرد که دارای پنج خصیصه به شرح زیر است:
1. بهرهکشی گروهی از گروه دیگر
2. حاشیهای شدن (طرد گروهی معین مانند معلولین، زنان و ...
3. فقدان قدرت در گروهی از مردم
4. سلطه فرهنگی گروهی بر گروه دیگر
5. اعمال خشونت (5).
اهمیت عدالت اجتماعی در لسان قرآن کریم به اندازه ای است که پر تکرار ترین آیات از معانی «عدل» در موضوع عدالت اجتماعی است. استاد مطهـری درباره تکرار معنای عدالت اجتماعی در قرآن کـریم مـی نویسـد : «بیشـترین آیات مربوط به عدل، درباره عدل جمعـى و گروهـى اسـت، اعـم از خـانوادگى، سیاسـى، قضایى، اجتماعى. تا آنجا که بنده به دست آورده ام، تقریبا حـدود 16 آیـه در ایـن زمینه است».
3‚2. دیدگاههای عمده در مورد عدالت اجتماعی
1- دیدگاه آنارشیسم: معروفترین چهره این مکتب، پیتر کروپتین، معتقد بود که زندگی مطلوب انسانی تنها با عدالت اجتماعی، تعاون و مهربانی میان مردم امکانپذیر است و بدون مساوات، عدالت وجود ندارد و بدون عدالت صلحی وجود نخواهد داشت (6).
2- دیدگاه لیبرالیسم: از معروفترین چهرههای این مکتب، جانرالز است (7). جوهر اندیشه رالز "عدالت بهعنوان انصاف" است. وی در پرتو مفهوم اخلاقی عدالت، جامعه مطلوب خود را بر پایه دو اصل تصویر میکند: اصل نخست از آزادیهای برابر و فرصتهای برابر دفاع میکند و اصل دوم ناظر بر این نکته است که تحت چه شرایطی میتوان گفت نابرابریهای اجتناب ناپذیر، موجه و عادلانه است (8). به طور کلی پیروان مکتب لیبرالیسم به عدالت اجتماعی بیشتر بهعنوان وسیلهای برای "حفظ وضع موجود" مینگرند و نه بهعنوان یک فضیلت اخلاقی و یک وظیفه انسانی. همچنین توجه به بحث "توزیع عادلانه" بیش از "شیوه تولید عادلانه" در آثارشان مشهود است.
3- دیدگاه رادیکالیسم: کارل مارکس و انگلس و بسیاری از هماندیشان آنها متعلق به این نحله فکریاند. پیروان مکتب رادیکال عمدتاً از دیدگاه اقتصاد سیاسی فضا به بحث عدالت اجتماعی پرداختهاند. دیوید هاروی در کتاب خود "عدالت اجتماعی و شهر" مفهوم عدالت اجتماعی را به کمک معیارهایی مورد بررسی قرار داده است و بر تخصیص عادلانه منابع تأکید دارد. او معتقد است که منابع اضافی باید در جهت از میان برداشتن مشکلات ویژه ناشی از محیطهای اجتماعی و طبیعی مصرف شود (9).
4-دیدگاه اسلام: از دیدگاه اسلام، کاهش فقر و توزیع مناسب و عادلانه درآمد یکی از مصادیق عدالت اجتماعی است. فقیر به کسی گفته می شود که وضعیت زندگی اش با زندگی متعارف و متداول جامعه فاصله داشته باشد؛ یعنی کسی که حد کفایت نه کفاف، برایش فراهم نیست(10).
اسلام مکتب عدل و اعتدال است. در اسلام در راستای تحقق عدالت اجتماعی می بایست تمامی پست های حساس برعهده افراد عادل گذاره شود. به طوری کلی اسلام اهمیت خاصی به عدالت داده است و می بایست این مسأله در تمامی ابعاد فردی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی محقق شود.
4‚2. اصول عدالت اجتماعی
دیوید هاروی 10 اصل عمده عدالت اجتماعی را به شرح زیر میداند:
1- روابط تولیدی عادلانه در یک نظام اقتصادی ـ اجتماعی منصف امکانپذیر است.
2- توزیع عادلانه درآمد، کالا، خدمات و منابع میان شهروندان و در سطح فضاهای گوناگون عملی عادلانه است.
3- برابری ذاتی: تمامی افراد حق دارند از منافع جامعه، قطع نظر از میزان مشارکتشان در تولید، سهم برابری بخواهند.
4-ارزشیابی خدمات بر حسب عرضه و تقاضا: افرادی که بر منابع کمیاب و ضروری تسلط دارند، بیش از سایرین حق ادعا دارند، به شرط آنکه توانمندی آنها در شرایط عادلانهای به وجود آمده باشد.
5-نیاز: البته نیاز، مفهومی نسبی است. احتیاجات و نیازهای انسانی به موازات تحول جامعه و افزایش شعور و فرهنگ تحول مییابد. با وجود این "نیازهای اولیه" عبارتند از: اشتغال، درآمد،خوراک، مسکن ، خدمات بهداشتی ، خدمات آموزشی ، خدمات اجتماعی ، خدمات مربوط به محیط زیست ، کالاهای مصرفی ، امکانات تفریحی و گذران اوقات فراغت ، دلپذیری محله ، وسایل حمل و نقل. برای رفع این نیازها بایستی "فرصتهای برابر" برای همه شهرواندان مهیا باشد.
6- حقوق موروثی: افراد نسبت به حقوق مالکیت و یا سایر حقوقی که از طریق نسل پیشین به آنها رسیده است، حق ادعا دارند.
7- استحقاق: صاحبان مشاغل خطرناک و مشکل (تخصصی) بیش از سایر افراد حق ادعا دارند.
8- شرکت در منفعت عمومی: آن دسته از افرادی که فعالیتشان به نفع عده بیشتری است، بیشتر از آن عده که فعالیتشان به عده کمتری اختصاص دارد، حق ادعا دارند.
9-شرکت واقعی در تولید: افرادی که در روند تولید بازده بیشتری دارند، از آن عده که بازده کمتری دارند، حق ادعای بیشتری خواهند داشت.
10-کوشش و فداکاری: افرادی که کوشش بیشتری میکنند یا ذاتاً قادر به تحمل فداکاری بیشتری هستند، باید از افرادی که کوشش کمتری میکنند، پاداش بگیرند.
دیوید هاروی از میان معیارهای عدالت سه معیار نیاز، استحقاق و منفعت عمومی را بهعنوان مهمترین معیارها برگزیده است. به نظر میرسد اصل"اولویت" که برگرفته از آموزههای دین مبین اسلام است، میتواند مکمل سه اصل فوق باشد. بر اساس این اصل در آمایش سرزمین، ساماندهی سکونتگاههای شهری و روستایی و تأمین عدالت فضایی باید به مناطق محروم اولویت داده شود (7).
5‚2. عدالت اجتماعی محور اصلی مکتب سیاسی امام خمینی (ره)
عدالت اجتماعی یکی از مهمترین و اصلی ترین خطوط در مکتب سیاسی امام بزرگوار ماست. در همه برنامه های حکومت ، در قانونگذاری، در اجرا، در قضا ، باید عدالت اجتماعی و پر کردن شکافهای طبقاتی، مورد نظر و هدف باشد. اینکه ما بگوییم کشور را ثروتمند می کنیم ،یعنی تولید ناخالص ملی را بالا می بریم اما ثروتها در گوشه ای به نفع یک عده انبار شود و عده کثیری هم از مردم دستشان خالی باشد، با مکتب سیاسی امام نمی سازد. پر کردن شکاف اقتصادی در بین مردم و رفع تبعیض در استفاده از منابع گوناگون ملی در میان طبقات مردم، مهمترین و سخت ترین مسئولیت ماست. همه برنامه ریزان، قانونگذاران، مجریان و همه کسانی که در دستگاه های گوناگون مشغول کار هستند، باید این را مورد توجه قرار دهند و یکی از مهمترین شاخصهای حرکت خود به حساب آورند(11).
6‚2. اجرای عدالت ؛ یک نیاز اجتماعی
آنچه مسلم و شفاف است این است که شناخت خداوند به عنوان امر کننده به عدل و بپادارنده عدل، اساسی ترین معرفتی است که در ادیان الهی، رابطه بشر با خدا بر آن استوار شده است. بر این مبنا، شهید مطهری با استناد به آیات قرآن، چنین نتیجه می گیرد که عدل به مفهوم اجتماعی آن، هدف نبوت و به مفهوم فلسفی آن مبنای معاد است. در بینش اسلامی عدل صرفاً نمی تواند در قالب یک مفهوم انتزاعی محض باقی بماند و همیشه به عنوان یک آرمان دست نیافتنی مورد غبطه و حسرت انسان ها قرار بگیرد. از این رو می بینیم که در منطق شهید مطهری برقراری عدل و برپایی قسط در جامعه یکی از ضروریات و نیازهای اولیه است. برای حفظ و بقای جامعه ایشان با طرح این سوال که اسلام مگر نمی خواهد جامعه اسلامی باقی بماند؟ در جواب به این سوال می گوید:
البته واضح است که می خواهد، حالا که می خواهد باقی بماند مگر ممکن است که جامعه ای بدون اینکه بر محور عدالت بچرخد و حقوق مردم در آن جامعه محفوظ باشد باقی بماند، مگر پیغمبر بزرگوار ما خودش نفرمود: «الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم»؟!(12).
3- اقتصاد مقاومتی
1‚3. تعریف اقتصاد مقاومتی
اقتصاد مقاومتی که ازجمله سیاستهای ابلاغی توسط مقام معظم رهبری برای مقاوم سازی اقتصاد داخلی کشور در برابر تهدیدها و تهاجمات بین المللی به شمار میرود، باید به رو شهای مختلفی از قبیل، کاهش وابستگی دولت به درآمدهای نفتی، افزایش اشتغال، حمایت از تولیدات داخلی و ارتقای بهره وری محقق شود. به طورکلی منظور از اقتصاد مقاومتی رسیدن به شرایط اقتصادی است که روند روبه رشد اقتصادی در کشور محفوظ بماند و آسیب پذیری آن کاهش پیدا کند. به عبار ت دیگر در این شرایط وضع اقتصادی کشور و نظام اقتصادی به گونه ای است که در مقابل ترفندهای دشمنان که همیشگی و به شکلهای مختلف خواهد بود کمتر آسیب میبیند و کمتر دچارا ختلال میشود. اقتصاد مقاومتی اقتصادی است که در برابر انواع مختلف فشار، شوک، تهدید و ... که بر اقتصاد کشور وارد می شود؛ توانایی مقابله دارد. چنین اقتصادی علاوه بر تعامل پویا و سازنده با دنیای خارج، می بایست از تمامی ظرفیت ها و توانمندی های داخل کشور بهره بگیرد.
2‚3. اهداف اقتصادی دولت اسلامی
از مطالعه آیات و روایات و دیگر منابع دینی میتوان توسعة رفاه، توسعة معنویات، برپایی عدالت و رسیدن به قدرت اقتصادی را اهداف اقتصادی دولت اسلامی دانست.
1‚2‚3. توسعة رفاه
خداوند، همان کسی است که آسمانها و زمین را آفرید، و از آسمان آبی آورد، و کشتیها را مسخر شما کرد، تا بر صفحة دریا به فرمان او حرکت کنند، و نهرها را مسخر شما ساخت، و خورشید و ماه را که با برنامة منظمی در کارند، به تسخیر شما درآورد، و شب و روز را مسخر شما کرد و از هر چیزی که از او خواستید به شما داد و اگر نعمتهای خدا را بشمارید، هرگز آنها را شماره نتوانید کرد(ابراهیم، آیات34-32). مطابق این آیه، خداوند نعمتهای فراوان و مناسب نیاز انسانها را آفرید و آنها را مسخر انسان کرد تا بتواند زندگی مناسب شأن و کرامت خود به پا دارد. بر این اساس، یکی از اهداف دولت اسلامی در جایگاه خلیفة خدا روی زمین، تحقق بخشیدن غایات الاهی و رساندن جامعه به رفاه مطلوب اسلامی و قرآنی است.
2‚2‚3. توسعة معنویات
دولت اسلامی در جایگاه خلیفة خدا روی زمین نمیتواند در برابر تحولات اخلاقی جامعه و میزان تقید آن به انجام معروفها و دوری از منکرات بیتفاوت باشد؛ بلکه بر عهدة دولت اسلامی است که از سلامت روحی مردم مراقبت کرده، به فکر توسعة معنویات باشد و از آن جا که بخشی از تعالی معنوی انسانها در سایة رفتارهای خاص اقتصادی است، دین اسلام به انحای گوناگون میکوشد رفتارهای مادی افراد را رنگ معنوی دهد.
3‚2‚3. برپاداشتن عدالت
رفتار انسانها به ویژه در مسائل معیشتی و مادی تحت تأثیر شدید صفات فردگرایی و زیادهخواهیهای افراطی است و این سبب میشود هر کسی که قدرت و امکانات بیشتری دارد، بر دیگران سلطة مستمر داشته باشد. سلطة سیاسی و اقتصادی گروهی اقلیت و به استثمار و استعمار کشیده شدن اکثریتی انبوه در طول تاریخ بشر در همة مکانها، شاهد گویای این مدعا است. برای جلوگیری از چنین وضعیتی، یکی از اهداف دولت اسلامی جلوگیری از ستم اجتماعی و برپاداشتن عدالت، به ویژه در ابعاد معیشتی و اقتصادی است.
4‚2‚3. قدرت اقتصادی جامعة اسلامی
بر خلاف تصور برخی که تحت تأثیر مکاتب انحرافی، جامعة دینی را به ترک دنیا و مواهب الهی متهم میکنند، خداوند متعالی امنیت و توانایی اقتصادی را از شاخصههای بارز جامعة ایمانی و در مقابل، فقر و ناامنی را نتیجة عصیان و کفران میداند. در دیگر مکاتب اقتصادی هدف نظام اقتصادی، گسترش رفاه مادّی و توسعه اقتصادی است. اگر دولت در اقتصاد حضور مییابد به جهت تحقّق رفاه مادّی، و رفع کمبودهای نظام بازار برای تحقّق رفاه عمومی است. رفاه مادی با امنیت و رشد تحقّق مییابد؛ بنابراین باید تمام برنامهریزیها, سازماندهیها, سیاستگذاریها و فعّالیتها در اقتصاد اسلامی در جهت تحقق سعادت معنوی قرار گیرد و دولت نیز در همین مجموعه معنا مییابد. اقتصاد هدف نیست؛ بلکه وسیلة تحقّق اهداف بالاتری است. اقتصاد اسلامی, اقتصاد معنوی شمرده میشود و ابزارها واهداف آن غیراخلاقی نیست و نمیتواند مانع تحقّق رشد معنوی شود. در دیگر مکاتب، تحقّق رشد معنوی اصل نیست و تاکید اصلی بر تحقق رفاه مادّی و توسعه است.
4. اقتصاد مقاومتی و عدالت اجتماعی
اگر اقتصاد ما به نظامها و نیروهای بیرونی وابسته باشد، موازین ما هم تحت خواستهای دیگران قرار میگیرد و چون نظام سلطه بر بی عدالتی استوار است، نظام ما هم از آن اهرمها تأثیر گرفته و در مسیر بی عدالتی پیش میرود. اما اگر بر نیروهای خودی تکیه کنیم و نظام اقتصادی را بر اساس آموزههای دینی شکل دهیم، عدالت اجتماعی به بهترین شکل محقق میشود. چنانکه به تصریح قرآن از رسالتهای مهم انبیا، «راهبری مردم برای اقامه قسط و عدالت» است. به عبارت بهتر، اجرای عدالت رسالت همه انبیا بوده و اگر اقتصاد مقاومتی با اتکا بر فرهنگ و آموزههای دینی محقق شود، عدالت هم به شکل مطلوب در جامعه پیاده میشود.
بنابراین اگر به این فرهنگ غنی باور داشته باشیم و راه حل معضلات و مشکلات را نهادینه سازی فرهنگ اسلامی بدانیم، باید در حوزه اقتصاد هم فرهنگ دینی را حاکم کنیم و با تحقق اقتصاد مقاومتی، عدالت به شکل مطلوب آن اجرا میشود.
در فرهنگ دینی و آیات قرآن و روایت معصومان(علیهم السلام) بر لزوم خودکفایی جامعه اسلامی در بالاترین حد تأکید شده است، بنابراین چنین نگاهی به مسأله اقتصاد و معیشت میطلبد که اقتصاد مستقر در نظام اسلامی در برابر تهدیدهای خارجی مقاوم یعنی متکی به درون باشد تا اگر دشمنان اسلام بخواهند آسیب و بحرانی بیافرینند، سیستم اقتصادی مقاوم باشد و برابر بحرانها مقاومت کند؛ نه اینکه جامعه را متوقف کرده یا رو به افول ببرد. تشبیهی که در آیه آخر سوره مبارکه فتح از جامعه اسلامی به نقل از آنچه در کتب آسمانی پیش آمده میشود، این است که انبیای الهی جامعه اسلامی را همچون نهالی میدانند که رشد میکند و روی پای خود میایستد و به اندازه ای شکوفا میشود که پایه گذاران آن نظام و امت از آن همه رشد و بالندگی دچار شگفتی و دشمنان نظام اسلامی دچار خشم و کینه میشوند؛ بنابراین باید اقتصاد نظام اسلامی به اندازه ای خودکفا باشد که نه تنها دشمنان به آن آسیب نزنند، بلکه از این رشد به خشم بیایند! طبیعی است اگر این اقتصاد مقاوم نباشد و ویژگیهای اقتصاد مقاومتی را نداشته باشد، نه تنها چنین رشدی را ندارد، بلکه آسیب هم میبیند. از این رو، اقتصاد قوی و مستقل در قرآن و روایات مورد توصیه قرار گرفته و رمز و راز آن، «اتکا به درون» دانسته شده است؛ همان طور که رهبر معظم انقلاب فرمودند: به مسؤولان گفته ام که باید به گونه ای برنامه ریزی اقتصادی کنید که اگر روزی شیرهای نفت بسته شد، اتفاقی رخ ندهد. البته این مهم، هم عزم جدی دولتمردان را میطلبد و هم نگرش صحیح آنها به درون را و نیز اعتماد ظرفیتها و نیروهای درونی را؛ از این رو درک صحیح آنان از توانمندی هایی که کشور به لحاظ منابع و نیروی انسانی دخیل در اقتصاد دارد، نقش مهمی در تحقق آن دارد و اگر چنین شناخت و نگرشی رخ دهد، آنگاه عزم جدی بر تحقق اقتصاد مقاومتی شکل میگیرد و آنچه رهبری انقلاب بر آن تأکید دارند عملی میشود وگرنه در حد شعار و حرف باقی میمانیم.
جامعه اسلامی باید همواره به سوی تعالی و پیشرفت گام بردارد و در نقطه اوج باشد؛ بنابراین از محورهای جدی و مهم در رسیدن به این هدف، اقتصاد مقاومتی است؛ زیرا اقتصاد هم اثرگذار و هم اثرپذیر از فرهنگ است. بنابراین، عناوینی که رهبر معظم انقلاب در سالهای اخیر برای سالها برگزیدهاند، هر یک حلقه ای از یک زنجیر است که اگر به صورت نظاممند تحقق یابند، به شکوفایی مادی و معنوی جامعه اسلامی میانجامد؛ اقتصاد مقاومتی هم یکی از این حلقههاست. از نظر فرهنگ اقتصادی جامعه می بایست به این باور برسد که تولید و عدالت اقتصادی یک ماموریت و وظیفه الهی است (هود، آیه ۶۱) و به عنوان یک ارزش آن را در رفتارهای اجتماعی خود به کار گیرد و به عناوین چون زهد، تنبلی نورزد و از تولید و فعالیت های مولد اقتصادی باز نماند. مهندسی فرهنگ اقتصاد مقاومتی می بایست در فرهنگ عمومی جامعه چنان حساسیت ایجاد کند که همه مردم نیاز به اقتصاد مقاومتی را درک و باور کنند و برای تحقق آن بکوشند. هم چنین در فرهنگ تخصصی، فعالان عرصه اقتصاد را به فعالیت در این چارچوب هدایت و مدیریت نماید.
اقتصاد مقاومتی، عدالت محور است؛ یعنی تنها به شاخصهای اقتصاد سرمایه داری مثل رشد ملی، تولید ناخالص ملی، اکتفا نمی کند. بنابراین شاخص عدالت ، عدالت اقتصادی و عدالت اجتماعی در جامعه ،یکی از شاخصهای مهم در اقتصاد مقاومتی است، اما معنای آن این نیست که به شاخصهای علمی موجود دنیا هم بی اعتنایی بشود؛ بلکه، به آن شاخصها هم توجه می شود، اما بر محور «عدالت» هم کار می شود. عدالت در این بیان و در این برنامه به معنای تقسیم فقر نیست، بلکه به معنای تولید ثروت و ثروت ملی را افزایش دادن است(15).
رهبری بیان می دارند که با اجرای سیاست های اقتصاد مقاومتی رشد اقتصادی، تولید ملی، عدالت اجتماعی، اشتغال و رفاه عمومی بهبود خواهد یافت و پیشرفت اقتصادی حاصل می شود. عدالت زمانی حاصل می شود که منابع و فرصت ها منصفانه توزیع شود. این مسأله می بایست در تمامی عرصه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی حاصل شود. بی شک مهمترین عامل تحقق عدالت اجتماعی در حوزه مسائل اقتصادی است. اهمیت این موضوع تاجایی است که مقام معظم رهبری در تبیین مؤلفه های اقتصاد مقاومتی کلیدی ترین شاخص را عدالت اجتماعی مطرح می کنند و بیان می کنند که رونق اقتصادی بدون عدالت اجتماعی امکان پذیر نیست. به عبارت دیگر در جامعه اسلامی رونق اقتصادی بدون عدالت اجتماعی امکان پذیر نیست و باید در هرگونه پیشرفتی وضعیت طبقات ضعیف جامعه مورد توجه قرار گیرد.
اقتصاد مقاومتی متکی بر مردم است. لذا در این نوع اقتصاد دولت تقویت نمی شود؛ بلکه به دنبال تقویت اقتصادی است که با محور قرار دادن مردم عدالت اجتماعی را در جامعه محقق و تقویت می کند.
عدالت یک موضوع مهم در اقتصاد اسلامی است. اقتصاد مقاومتی برخاسته از اقتصاد اسلامی است. اگر اقتصاد کشور نتواند عدالت را در جامعه برقرار کند و به طبقه ضعیف توجه نشود و رفاه اجتماعی مورد توجه قرار نگیرد؛ اقتصاد مقاومتی در جامعه اجرا نمی شود.
عدالت اجتماعی فقط این نیست که امور مربوط به فقرا و اقشار آسیب پذیر جامعه مرتفع شود. این تنها یک مورد از موارد عدالت اجتماعی است. برای اینکه عدالت اجتماعی در جامعه به صورت کامل محقق شود نیازمند اقداماتی است که در ابتدا دولت ها متولی آن بوده و سپس این وظایف به دست مردم خواهد افتاد.
عدالت اجتماعی یکی از معیارهای مهم اقتصاد مقاومتی است. اما این بدین معنا نیست نسبت به شاخص های علمی و عقلانی روز بی اعتنا بود، بلکه توجه به این شاخص ها باید با محوریت عدالت باشد. به عبارت دیگر پیشرفت در علم، فناوری، صنعت باید با محوریت عدالت باشد. اگر پیشرفت در این امور به بیشتر شدن فاصله طبقاتی بیانجامد، این پیشرفت ظاهری و سطحی و به تعبیر رهبری بادکنی است. اگر اقتصاد مقاومتی براساس مؤلفه ها و سیاست هایی که رهبری مطرح کرده اند، اجرا شود، بی شک عدالت اجتماعی در جامعه محقق خواهد شد.
5. نتیجه گیری
در شرایطی که جمهوری اسلامی با تحریم های گسترده ای از سوی دول مختلف برخوردار است؛ نظام اقتصادی کشور نیازمند یک نظام اقتصادی مناسب برای مقابله با این تحریم ها و مشکلات دارد. اقتصاد مقاومتی راهکار ارائه شده از سوی رهبری است؛ چرا که این نوع اقتصاد با محوریت مردم و اتکا بر توان و ظرفیت های داخلی خواهد توانست مشکلات را یکی پس از دیگری حل کند. اقتصاد مقاومتی از شاخص های گسترده ای برخوردار است. یکی ازکلیدی ترین شاخص های اقتصاد مقاومتی، عدالت اجتماعی است. به عبارت دیگر با اجرای اقتصاد مقاومتی، عدالت اجتماعی در جامعه محقق می شود.
اقتصاد مقاومتی متفاوت از ریاضت اقتصادی است. این نوع اقتصاد برگرفته از متون و معارف اسلامی با محوریت عدالت می باشد. لذا با اجرای اقتصاد مقاومتی عدالت اجتماعی در جامعه محقق می شود. تحقق کامل عدالت اجتماعی در جامعه رافع مشکلات کشور خواهد بود. اگر اقتصاد نتواند عدالت را در جامعه محقق کند، اقتصاد مقاومتی شکل نمی گیرد.
از نظر رهبری رونق اقتصادی بدون تأمین عدالت اجتماعی قابل قبول نیست. چه بسیار کشورهایی که از نظر شاخص های اقتصادی وضعیت مطلوبی دارند و رشد اقتصادی شان بالا است؛ اما تبعیض، اختلاف طبقاتی، نبود عدالت در این کشورها محسوس است. این وضعیت در منطق اسلام نیز مطلوب نیست. لذا با اجرای اقتصاد مقاومتی می بایست طبقات محروم جامعه هم از پیشرفت اقتصادی بهره مند شود.
بی شک با بهره گیری از رهنمودهای ارزشمند مقام معظم رهبری می توان زمینه پیشرفت کشور در عرصه های مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی کشور و تحقق عدالت اجتماعی را فراهم نمود. در اقتصاد مقاومتی با بکارگیری سیستم مالیات و یارانه دهی به اقشار کم درآمدو برخی صنایع می توان فاصله را کم کرد.
با بکارگیری اقتصاد مقاومتی تولید داخلی تقویت،اشتغال زایی،تامین رفاه وعدالت اجتماعی،چرخه اقتصادی بهتر و روابط اقتصادی بیشتری ایجاد می شود. نکته مهم شایان ذکر این که تحقّق عدالت اجتماعی مستلزم شایسته سالاری در تمامی سطوح اجرائی، تقنینی و قضائی، ترویج معنویت و جلوگیری از زمینههای گناه در جامعه و نیز تأسیس نظام تعاون و تأمین رفاه اجتماعی، ایجاد تحول در نظام وقف، گسترش فرهنگ وقف و بهرهبرداری بهینه از آن، همچنین عملیاتی ساختن نظام مالیاتی اسلام و دریافت قانونمند مالیاتهای ثابت، راهکارهای تحقق عدالت اجتماعی است.
منابع
- قرآن کریم، سوره حدید، آیه 25.
- نهج البلاغه. (1387). ترجمه محمد دشتی. قم: بوستان کتاب.
- ویکی پدیا.
- آقابخشی، علی و افشاری راد، مینو (1374). فرهنگ علوم سیاسی. تهران: مرکز اطلاعات و مدارک علمی ایران، ص 317.
- شکویی، حسین. (1375). اندیشه های نو در فلسفه جغرافیا. تهران: گیتاشناسی، ص 143.
- شکویی، حسین. (1375). اندیشه های نو در فلسفه جغرافیا. تهران: گیتاشناسی، ص 143.
- هاروی، دیوید. (1376). عدالت اجتماعی و شهر. ترجمه فرخ حسامیان و همکاران. تهران: انتشارات شرکت پردازش و برنامه ریزی شهری شهرداری تهران.
- محمودی، سیدعلی. (1376). عدالت و آزادی. مؤسسه فرهنگی اندیشه معاصر، چاپ اول، 105-130.
- شکویی، حسین. (1375). اندیشه های نو در فلسفه جغرافیا. تهران: گیتاشناسی، ص 143.
- عظیمی، امیر (1393)، «آیا رسیدن به رشد اقتصادی در چارچوب عدالت امکانپذیر است؟»، گروه اقتصادی برهان.
- بیانات رهبری در سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی (ره)، 1383/3/14.
- اصغری، محمود (1390)، «مسأله عدالت در آراء جان رالز و شهید مطهری»، مجموعه مقالات نشست اندیشه های راهبردی با موضوع عدالت.
- بیانات مقام معظم رهبری در حرم مطهر رضوی علیه السلام،1 / 1 / 92.
- بیانات مقام معظم رهبری در دیدار رئیس جمهوری و اعضای هیئت دولت، 2 / 6 / 91
- بیانات رهبری در حرم رضوی، 1393/1/1.
[1]. دانشجوی دکتری مدیریت فناوری اطلاعات، مدرس دانشگاه فرهنگیان ،دانشگاه آزاد اسلامی ،واحدعلوم تحقیقات، ایران،تهران، daryanaz2000@gmail.com
[2]. استادیار،عضو هیآت علمی،دانشگاه آزاد اسلامی،واحد تهران مرکز،، ایران،تهران، dr.tsohrabi@gmail.com