The role of the new middle class in the process of the formation of the Islamic Revolution between 1320 – 57

Document Type : Research Paper

Author

عضو هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان تهران

Abstract

The Islamic Revolution can be considered one of the most important phenomena of the twentieth century. In modern societies, the role of the new middle class in political, cultural participation is undisputed.This class is the focus of cultural and political activities in the modern urban community while the new middle class is not involved in keeping position and unlimited accumulation of wealth and because of its job positions, this class has the main burden of revolutions, transformations and reforms.The Pahlavi regime''s attempt to maintain the political system of his new patriarchy which was incompatible with the participation of social classes and
The entrance of countries around the world in development and renovation fields which led to exciting the feelings of some of the new middle classes in Iran, caused the regime to face particular difficulties and forced it to actually accept a dual policy in its behavior to social classes and try to control and harness social classes. In this way, the renovation trend which was more severe in the second Pahlavi period, inability of regime in suppressing protests and accepting the leadership role of Imam Khomeini in this class can be considered as the main factors of middle class oppositeness with Pahlavi regime and his effectiveness in the forming trend of Islamic Revolution. 

Keywords


 

راهکارهای توسعه فرهنگ خیر ماندگار

 

 

 

 

                طیبه ابراهیمی[1]

چکیده

  وقف بزرگترین صدقه جاریه است که باعث توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در کشور می شود و می تواند بسیاری از مشکلات جامعه را برطرف نماید، با نگاه به تاریخ در می یابیم که  این نهاد در ملل مختلف قبل ازاسلام وجود داشته و مورد امضاء و تاکید و سفارش اسلام قرار گرفته است. آن گونه که رفتار و شیوه پیامبراکرم (ص) و ائمه اطهار(ع) رواج و گسترش وقف در جامعه اسلامی بوده و در شأن و جایگاه آن بسیار سخن فرمودند و مؤمنین به پیروی از آنها  سعی می کردند بخشی از امکانات مالی خود را وقف امور خیریه کنند. حال این پرسش مطرح است که راهکارهای ترویج فرهنگ وقف در جامعه کنونی چیست؟ و چگونه می توان این فرهنگ را در بین مردم رواج داد؟ شیوه تحقیق در این نوشتار به روش تحلیلی ـ توصیفی و با استفاده از منابع کتابخانه‌ای و مطالب از متون علمی، استخراج و به توضیح و تشریح آن پرداخته شده است. نتایج پژوهش نشان می‌دهد که، عدم شناخت مردم از وقف، عدم مدیریت وقف و عدم راهکارهای مناسب مشارکت مردم در امور خیر، از جمله عواملی هستند که مانع توسعه وقف می گردد. پژوهش حاضر در نهایت پیشنهاداتی در راستای تشویق و چگونگی مشارکت در این امر خیر و نیز اصلاح قوانین واقدامات اجرایی، ارائه داده است؛ با این پیش فرض که بکارگیری این پیشنهادات می تواند منجر به توسعه فرهنگ خیر ماندگار گردد. فلذا اگر سنت نیک و پسنیدیده وقف رواج پیدا کند، سهم عمده ای در تحول جامعه ایفا خواهد کرد.

واژگان کلیدی: وقف؛ واقف؛ موقوف؛ توسعه فرهنگ وقف.

1.مقدمه و بیان مسئله

      فرهنگ؛ شیوه های زندگی، سنتها و باورها حاکم برجوامع است و انسان بوجودآورنده‌ فرهنگ است که قابل آموزش و قابل انتقال در بین مردم است ومی‌توان، برای نظم و استحکام بخشیدن به جامعه‌ انسانی آن را  توسعه داد و توسعه‌ نیز مستلزم تغییرات است که  نیاز به فعالیت بلند‌مدت دارد. فطرت انسان به گونه ای است که همیشه به دنبال خوبیها و نیکی هاست. همه انسانها بصورت فطری گرایش به فضایل انسانی، مانند نیکی و خیر رساندن به دیگران دارند. نیکو کاری و صدقات جاریه همانطوری که در بین همه اقوام و ملل متمدن وجود داشته و اکنون نیز به صورت های گوناگون در بین مردم وجود دارد. انسان های نیکوکار برای کمک به همنوعان و رفع مشکلات آنان قسمتی از اموال خود را صرف نیازمندی های اجتماعی می کنند. همان گونه که در نظام حقوقی اسلام از«وقف» برای خیرات استفاده می شود، با تفاوت هایی در نظام حقوقی کشورهای دیگر بکار گرفته می شود.کارهای خیر در همه ی جوامع به عنوان یک عمل مورد پسند تلقی می شود و اثرات مثبتی بر افراد   می گذارد. استفاده‌کنندگان از مال موقوفه، شخص یا گروه خاصی است یا وقف برای مصلحت عموم مردم است. موارد این چنین، بیانگر این است که بشر در جوامع مختلف، برای رفع نیاز خود به وجود نهادهایی شبیه وقف احتیاج دارد.

2.جایگاه و اهمیت وقف

      احسان و نیکوکاری که مبتنی بر کمک به دیگران است، از برترین فضائل و صفات نیکوی انسانی است که دین اسلام نیز بدان دستور داده است: «إنَّ اللهَ یأمرُ بالعدلِ و الإحسانِ .» همانا خداوند(مردم را) به عدل و احسان فرمان می دهد. خداوند در آیه 8 سوره عادیات می فرماید: « وَ إِنَّهُ لِحُبِّ الْخَیْرِ لَشَدِیدٌ » و همانا او علاقه شدید به مال دارد. در قرآن از مال دنیا به «خیر» تعبیر کرده است :  « لحبّ الخیر» تا بفهماند مال باید از راه خیر بدست آید و در راه خیر با نیت خیر و با شیوه خیر مصرف گردد. قرآن تشویق می کند که از بهترین اموال خود انفاق کنید، یا آنچه از زمین بیرون می آورید برای دیگران سهمی در نظر بگیرید: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِنْ طَیِّباتِ ما کَسَبْتُمْ وَ مِمَّا أَخْرَجْنا لَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ. (بقره- 267 ) شرط ورود به بهشت ایمان و عمل صالح است  و احسان و نیکوکاری باید سیره ی انسا شود و مطمئن باشد که پاداش آن از طرف خداوند تضمین شده است.

 بَلی‏ مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ(بقره- 112 ). آری، کسی که با اخلاص به خدا روی آورد و نیکو کار باشد، پس پاداش او نزد پروردگار اوست، نه ترسی برآنهاست ونه غمگین خواهند شد.  بعضی از آیات، موضوع خاصی را مطرح می کند « وَ لْیَخْشَ الَّذِینَ لَوْ تَرَکُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّیَّةً ضِعافاً خافُوا عَلَیْهِمْ فَلْیَتَّقُوا اللَّهَ وَ لْیَقُولُوا قَوْلاً سَدِیداً». (نساء-9) و آنان اگر فرزندانی ناتوان از خود برجای بگذارند و برآنان بیم دارند، باید از ستم بر یتیمان بترسند. پس باید از خدا پروا دارند و سخنی بجا و درست گویند. این آیه بیان می دارد که هر جا، جای نگرانی و احتمال فقر و ضایع شدن حق باشد، باید انسان متفکر، آینده نگری کند. از این رو به افراد توصیه می کند اگر نگران فرزندان ضعیف خود هستند چاره اندیشی کنند و از حقوق آنها، دفاع و با وصیت، یا وقف نگذارد حق آنان ضایع شود و از طرف پیامبر گرامی اسلام (ص) و ائمه معصومین (ع) بر انفاق و صدقه جاریه تاکید ویژه ای شده است. زیرا این سنت حسنه علاوه بر تزکیه نفس انسانی، خدمت به همنوعان و کمک به مصالح جامعه و تنظیم امور فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی است.

3.پیشینه وقف

       به طور کلی می توان گفت؛ گذشتگان در فرهنگ خود به نوعی از تصرفات مالی شبیه وقف، آشنایی داشته اند، و بخشی از اموال خود را برای خدایان و معابد تخصیص می دادند تا درآمد آنها به مصرف تعمیرات، نوسازی، اقامه مراسم و خرج کاهنان ( رهبران دینی ) و خادمان برسد. بویژه درمصر باستان، یونان، روم، بابل و فلسطین قبل از اسلام نیز موقوفاتی وجود داشته و به این منظور از درآمد آن بهره می گرفته اند(ریاحی سامانی، 1378 : 15-13 ). با نگاه به تاریخ در می یابیم که  این نهاد در ملل مختلف قبل ازاسلام وجود داشته و مورد امضاء و تاکید و سفارش اسلام قرار گرفته است. آن گونه که رفتار و شیوه پیامبراکرم (ص)و ائمه اطهار (ع) رواج و گسترش وقف در جامعه اسلامی بوده و در شأن و جایگاه آن بسیار سخن گفته اند؛ از جمله پیامبر (ص) فرموده است:" اذا مات ابن آدم انقطع عمله الا من ثلاث: صدقه جاریه او علم ینتفع به او ولد صالح یستغفر له؛ وقتی آدم بمیرد، پرونده ی ِعمل وی مسدود می شود، مگر در سه مورد: صدقه جاریه، علمی که از آن نفع برده شود و فرزند صالحی که برایش دعا کند."( طباطبائیان، 1378 : 42) امروزه نیز کشورهای متعددی در دنیا بخوبی از وقف در توسعه کشورشان بهره مند هستند، نیکو کاری و صدقات جاریه همانطوری که در بین همه اقوام و ملل متمدن وجود داشته و اکنون نیز به صورت های گوناگون در بین مردم وجود دارد. انسان های نیکوکار برای کمک به همنوعان و رفع حوائج آنان قسمتی از اموال خود را صرف نیازمندی های اجتماعی می کنند. همان گونه که در نظام حقوقی اسلام از«وقف» برای خیرات استفاده می شود، با تفاوت هایی در حقوق انگلیس و کشورهای کامن لا از نهاد «تراست» برای کمک به دیگران استفاده می شود. .«تراست» تعهد منصفانه ای است که شخصی به نام تراستی را ملزم می کند تا از مالی که تحت کنترل و نظارت اوست - و مال مورد تراست نامیده میشود - در جهت انتفاع افرادی که ذینفع نامیده می شوند و خودش نیز ممکن است یکی از آنها باشد، استفاده نماید (سهرابی وفا،1394 : 15) و در قانون کشور فرانسه شبیه به وقف وجود دارد که طبق این قانون، پدر اجازه دارد مالی را به فرزندش ببخشد ویا به نفع او وصیت کندکه در حال حیات خودش ازآن بهرمند شود و بعد از مرگش به اولادش منتقل شود .

4.معنی لغوی و اصطلاحی وقف

       وقف در لغت به معنای ایستادن، ماندن و آرام گرفتن است و نیز بمعنی حبس عین ملک یا مالی و مصرف کردن منافع آن در اموری که واقف معین کند و آنچه که کسی از ثروت خود جدا کند که درکارهای عام المنفعه از ان استفاده کنند (عمید، 1363 : 1193 ) و ماده 55 قانون مدنی در مقام تعریف حقوقی و اصطلاحی وقف  می گوید: « وقف عبارت است ازاینکه عین مال حبس ومنافع آن تسبیل شود.» تعریفی که قانونگذار از « وقف » به عمل آورده است حدوداً همان است که فقهای امامیه گفته اند، ( امینیان مدرس، 1381 : 22 ) چنان که امام خمینی (ره) در تحریر الوسیله می فرماید:« وهو( الوقف ) تحبیس العین و تسبیل المنفعة» (موسوی خمینی، 1385 : 62) و مرحوم محقق حلی در شرایع می‏نویسد: « الوقف حبس الاصل و سبل الثمره » ( محقق حلی، ،1408ه ق ، ج2،  : 165 )  وقف عقدی است که ثمره آن حبس اصل و تسبیل منافع است تسبیل منافع یعنی صرف کردن مال در جهتی که واقف تعیین کرده است. از نظر قانون مدنی، مالی وقف است که عین آن حبس شود؛ یعنی به اراده مالک، مصون از انتقال و تلف گردد. برای جلوگیری از انتقال ملک به وارثان و تملک قهری آن به وسیله طلبکاران، مال موقوف باید از شمار دارایی واقف بیرون رود(کاتوزیان،1378 : 312  ).

5.ارکان وقف

      برای تحقق یافتن وقف باید چهار رکن مورد توجه قرار گیرد و شرایط آنها بدرستی انجام گردد.ارکان وقف چهار تاست: عقد وقف، واقف، عین موقوفه و موقوف علیه .

 

5.1.عقد وقف

      شرط صحت وقف منجز و قطعی و دائمی بودن و خارج کردن ملک مورد وقف از ملکیت واقف و به قبض و تصرف موقوف علیه دادن و ایجاب و قبول می باشد.

5.1.1.آثار عقد وقف

1-صیغه وقف: تمامی علمای شیعه امامیه و مذاهب اربعه بر این مطلب اتفاق نظر دارند که وقف با لفظ «وقفت » تحقق پیدا می کند و این لفظ صراحت در وقف دارد و به هیچ قرینه لغوی، شرعی و عرفی احتیاج ندارد( سلیمی فر، 1370 : 16 ).

2- قانون مدنی این نظریه را که وقف با ایجاب و قبول واقع می شود را پذیرفته است: بنا بر ماده 56 قانون مدنی «وقف واقع می‌شود به ایجاب از طرف واقف به هر لفظی که به صراحت دلالت بر معنی آن داشته باشد و قبول طبقه اول از کسانی که به آنها وقف می‌شود یا قائم‌مقام قانونی آنها در صورتی که محصور (قابل شمارش و محدود) باشند. مثل وقف بر اولاد و اگر موقوف علیهم غیرمحصور یا وقف بر مصالح عامه ( وقف عام )  باشد در این صورت قبول حاکم شرط است».

 3-طبق ماده61 آن قانون: وقف بعد از وقوع آن به نحو صحت و حصول قبض لازم است و واقف نمی تواند از آن رجوع کند یا درآن تغییری بدهد یا از موقوف علیهم کسی را خارج کند یا کسی را داخل درموقوف علیهم نماید یا با آنها شریک کند یا اگر در ضمن عقد متولی معین نکرده بعد ازآن متولی قرار دهد یا خود بعنوان تولیت دخالت کند.

5.2.واقف

       کسی است که با عقد وقف مال خود را جهت امور خیر هدیه می‌کند. براساس ماده 57 قانون مدنی «واقف باید مالک مالی باشد که وقف می‌کند و به‌علاوه دارای اهلیتی باشد که در معاملات معتبر است.» از جمله اینکه عاقل و بالغ باشد و قصد داشتن و با اختیارکامل بودن و اینکه فقدان حجر وی لازم (یعنی ناتوانی عقلی نداشتن در اداره امور زندگی) است. شخصی که مالی را می‌خواهد وقف کند باید بالغ باشد یعنی به سن 18 سال رسیده باشد. عقل نیز یکی دیگر از شرایط وقف است؛ وقف شخص صغیر و مجنون درست نیست. شخصی که می‌خواهد وقف کند باید قاصد و راضی باشد یعنی مورد اکراه و اجبار قرار نگیرد؛ در صورتی که شخص اکراه به وقف شود وقف صحیح نیست و نیاز به قبولی شخص واقف دارد. همچنین محجور نبودن شخص نیز یکی دیگر از ویژگی‌هاست؛ مثلا شخص سفیه که توانایی اداره مال خود را ندارد نمی‌تواند وقف کند.

5.3. موقوف یا موقوفه

       مالی است که توسط واقف در امور خیر اهداء شده است و باید مالی باشد که با بقای عین بتوان از آن منتفع گشت اعم ازاینکه منقول (مالی است که قابل نقل و انتقال فیزیکی است) باشد یا غیرمنقول ( مالی است که غیر قابل جا به‌جایی مادی و فیزیکی است) مشاع باشد (مالی است که مشترک بین چندنفر باشد) یا مفروز (مالی است که سهم هر کس افراز شده و مشخص است). ( ماده 58 قانون مدنی ) اگرواقف عین موقوفه رابه تصرف وقف ندهد وقف محقق نمی شود وهروقت به قبض داد وقف تحقق پیدا می کند. ( ماده 59 قانون مدنی ).

5.4. موقوف‌علیه

      وقف در صورتی نافذ است که موقوف علیهم دارای چهار شرط باشد: ا- موجود باشد 2- اهلیت تملک داشته باشد. 3- معین باشد. 4- واقف خود را موقوف علیه یا در زمره آنان قرار نداده باشد. ( کاتوزیان، 1373،ج3،ص 188). شخص یا اشخاصی است که با عقد وقف، موقوف به آنها تعلق می‌گیرد و باید بتوانند قانوناً و شرعاً تملک نمایند ( سامانی، 1394 : 80). بنابراین موقوف علیه باید در حین وقف موجود باشد, پس وقف بر معدوم جایز نیست و اگر واقفی منافع وقف را اختصاص باشخاص یا شخص معینی بدهد و پس از اجرای صیغه وقف معلوم گردد که آن شخص یا اشخاص در هنگام عقد وقف مرده بوده اند چنین وقفی باطل است همچنین اگر وقف کند بر اولاد دیگری که هنوز وجود ندارند باز هم درست نیست در مورد وقف بر حمل بعضی از فقهای اسلام آن را صحیح و بعضی دیگر آن را نادرست می دانند.( همان  :90 ).

6. انواع وقف

       وقف به اعتبار موقوف علیه به عام و خاص تقسیم می شود:

6.1. وقف خاص و آن وقف برشخص یا اشخاص معین است مانند وقف براولاد و اعقاب آن ها.

6.2. وقف عام و آن وقف بر اشخاص و مصلحت عام است. مانند وقف برمساجد، راه ها، پل ها، وقف برعناوین عام مانند فقراء، ایتام نیز وقف عام است. البته گاهی  از وقف به مثل فقراء و ایتام وقف برعناوین عام و از وقف برجهت و مصلحت عامه به وقف برجهات عام نیز تعبیر می شود( نایب زاده،1394 : 89-88 ).

جمعی از فقهای اسلامی در این مورد میان وقف خاص و وقف عام تفصیلی قائل شده اند باین معنی که در وقف خاص وجود موقوف علیه را هنگام عقد وقف واجب دانسته اند و در وقف عام آن را لازم ندانسته اند بلکه همین اندازه که عاده ممکن باشد بعداً موجود شوند و از مصارف وقف استفاده کنند, کافی در صحت عقد دانسته اند چنانکه اگر واقفی مالی را وقف بر فقرا و بینوایان و یا دانشجویان و طلاب شهر و ده خود بنماید و در هنگام عقد وقف موقوف علیه موجود نباشد ولی بعداً بوجود آید , چنین وقفی را صحیح دانسته اند (سهرابی وفا،1394: 12).

7. تولیت و نظارت بر وقف

      چون در وقف باید عین مال حفظ و منافع آن به مصارف مشروعی که واقف تعیین کرده است، برسد. لذا برای اداره کردن آن، ممکن است واقف شخص یا اشخاصی را برای اداره موقوفه تعیین کند. و چنین کسی (متولی منصوص) نامیده می شود و همچنین ممکن است واقف خود را متولی قرار دهد و دراین صورت خود او عهده دار امور موقوفه خواهدشد. علاوه برآن می تواند ناظر براداره وقف تعیین کند و گاه ممکن است موقوفه متولی نداشته باشد و از طرف مقامات مربوطه برای اداره آن یک نفر متصدی یا متولی منصوب گردد یا امین قرار داه شود. اگر در وقف متولی تعیین نشده تولیت با حاکم شرع است و در صورتی که متولی بخواهد از تولیت کناره گیری کند باید به حاکم شرع رجوع کند و اگر متولیان باهم اختلاف کلی داشته باشند مانند موقوفه بدون متولی است حاکم شرع برای آن متولی تعیین می کند ( نایب زاده،1394 : 127-123 ).

8. تشویق به انفاق در قرآن

      مَثَلُ الَّذینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فی‏ کُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَ اللَّهُ یُضاعِفُ لِمَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ» (بقره261 )

       مَثَل [صدقاتِ‏] کسانى که اموالِ خود را در راه خدا انفاق مى‏کنند همانند دانه‏اى است که هفت خوشه برویاند که در هر خوشه‏اى صد دانه باشد؛ و خداوند براى هر کس که بخواهد [آن را] چند برابر مى‏کند، و خداوند گشایشگر داناست.

      «انفاق مهم‏ترین طریق حل مشکل فاصله طبقاتى‏: یکى از مشکلات بزرگ اجتماعى که همواره انسان دچار آن بوده و هم اکنون با تمام پیشرفتهاى صنعتى و مادى که نصیب بشر شده نیز با آن مواجه است مشکل فاصله طبقاتى است به این معنى که فقر و بیچارگى و تهیدستى در یک طرف و تراکم اموال در طرف دیگر قرار گیرد. عده‏اى آن قدر ثروت بیندوزند که حساب اموالشان را نتوانند داشته باشند و عده دیگرى از فقر و تهیدستى رنج برند، بطورى که تهیه لوازم ضرورى زندگى از قبیل غذا و مسکن و لباس ساده براى آنان ممکن نباشد بدیهى است جامعه‏اى که قسمتى از آن بر پایه غناء و ثروت و بخش مهم دیگر آن بر فقر و گرسنگى بنا شود قابل دوام نبوده و هرگز به سعادت واقعى نخواهد رسید. در چنین جامعه‏اى دلهره و اضطراب و نگرانى و بدبینى و بالاخره دشمنى و جنگ اجتناب‏ناپذیر است. یکى از اهداف اسلام این است که اختلافات غیر عادلانه‏اى که در اثر بى‏عدالتی هاى اجتماعى در میان طبقه غنى و ضعیف پیدا مى‏شود از بین برود و سطح زندگى کسانى که نمى‏توانند نیازمندیهاى زندگیشان را بدون کمک دیگران رفع کنند بالا بیاید و حد اقل لوازم زندگى را داشته باشند، اسلام براى رسیدن به این هدف برنامه وسیعى در نظر گرفته است- تحریم رباخوارى بطور مطلق، و وجوب پرداخت مالیاتهاى اسلامى از قبیل زکات و خمس و صدقات و مانند آنها و تشویق به انفاق- وقف و قرض الحسنه و کمکهاى مختلف مالى قسمتى از این برنامه را تشکیل مى‏دهد، و از همه مهم‏تر زنده کردن روح ایمان و برادرى انسانى در میان مسلمانان است(مکارم :ج2،صص 232-234 )

      از نظر قرآن معیار انسانی، ایمان و عمل صالح است. یکی از این اعمال صالح، نیکوکاری است که پس از عقیده درست، مطرح شده است. وَ ما ذا عَلَیْهِمْ لَوْ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الآْ‌خِرِ وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقَهُمُ اللَّهُ وَ کانَ اللَّهُ بِهِمْ عَلِیماً (نساء- 39). و برایشان چه می شد به خدا و روز باز پسین ایمان می آورند، و از آنچه خدا به آنان روزی داده، انفاق می کردند، (چه زیانی بر ایشان داشت؟) و خداوند به نیت ایشان دانا است. راه دیگر تشویق، مبارزه با رذایل اخلاقی است. مؤمنان در اثر ایمان به خدا، دیگران را برخود مقدم می دارند: وَ یُؤْثِرُونَ عَلی‌ أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ وَ مَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (حشر-9) و هر چند در خودشان نیازی مبرم باشد، آنها ( مهاجران ) را برخود مقدم می دارند و کسانی که از بخل نفس محافظت شوند، آنان همان رستگارانند. آیه بیانگر این است که گاهی هواهای نفسانی و شیطانی، مثل بخل در درون انسان، مانع از کارهای خیر می شود، درصورتی که عده ای در اثر ایمان به خدا این توانمندی را پیدا می کنند که بربخل غلبه یافته و حتی نیاز دیگران را برنیاز خود اولویت دهند.  اما نکته مهم این است که در قرآن کریم محوریت انفاق و صدقه در راه های عمومی است، وجهت گیری مهم آنها، آن صدقه ای است که هم بماند و هم دائمی باشد. هم نیک و مفید باشد وهم ناظر به یکی از ضرورتها و نیازهای جامعه و عمومی باشد. انسانی که هم دارای مال فراوان و فرزندان بسیار است، آنچه برای او می ماند، چیزهایی است که باقیات صالحات وفایده اجتماعی داشته باشد: وَ الْباقِیاتُ الصَّالِحاتُ خَیْرٌ عِنْدَ رَبِّکَ ثَواباً وَ خَیْرٌ مَرَدًّا (مریم-76). نیکی های ماندگار از نظر پاداش نزد پروردگار بهتر و از جهت پاداش بهتر و خوش فرجام تراست (طباطبائیان، 1378 : 39-33 ).

9. جایگاه رسانه ها و شبکه های تبلیغی

کمک به همنوع و رفع مشکلات انسانها امری ذاتی و فطری است و خداوند متعال میل به کمک کردن به دیگران را در وجود هر انسانی به ودیعه نهاده است، به همین دلیل ما شاهد کمک رسانی به نیازمندان در بین تمام جوامع مختلف و حتی در بین غیر مسلمانان هستیم و انسانها با کمک به دیگران در واقع پاسخ به نیازهای فطری خودشان می دهند و از این کار راضی و خوشحال می شوند. بنابراین هنگامی که مردم در مقابل نیازمندان احساس مسؤولیت می کنند وآماده کمک رسانی هستند این وظیفه سازمان اوقاف و امور خیریه است که با همراهی شبکه تبلیغی و اصحاب رسانه تدبیری اندیشیده و زمینه ساز بروز تحولات مهم در جهت رفع مشکلات اجتماعی باشند. رسانه‏ها می‏توانند با برجسته‏سازی نقش کمک های مردمی و احترام به واقفان و موقوفات، گامی بلند در احیای سنت حسنه وقف بردارند. رسانه ها قادرند از این جهت تغییر و تحولات چشمگیری در جوامع بوجود آورند. از آنجایی که تبلیغات در دنیا حرف اول را می زند و بیشتر خانواده ها از تلویزیون استفاده می کنند، رسانه های ملی می توانند با تهیه فیلم و گزارش روح احسان و نیکوکاری را در بین مردم برانگیزند و برای زنده نگهداشتن فرهنگ نیکوکاری و برقراری عدالت در جامعه، این وظیفه رسانه ها است که نیاز های روز وقف را بشناسند و شرایط و زمینه های توسعه آن را بیان کنند و حتی برنامه هایی برای کودکان و نوجوانان در این راستا درست کنند و به صورت غیر مستقیم به آنان آموزش بدهند که در زندگی به فکر کمک به افراد ناتوان و افتاده باشند و از طرفی وظایف اصلی آموزش وپرورش فرهنگ آموزی است، بنابراین کتاب های درسی به عنوان رسانه آموزشی  می تواند بستر خوبی برای ترویج نیکوکاری باشد.

 

10. نقش آموزش و پرورش و دانشگاه

      معلمان و مربیان پرورشی  نیز در ترویج وقف به دلیل جایگاه ویژه خود می توانند. یاری رسان اداره اوقاف و امور خیریه باشند با آموزش هایی که می دهند می توانند نسل آینده  را طوری تربیت کنند که  در راستای امور خیر قرار گیرند و در زمان تحصیل، آنان می توانند در جهت افزایش امکانات و وسایل آموزشی در مدارس و دانشگاه ها مثل خیلی از کشورها «صندوق‌هایی » بوجود آورند  و هدف این صندوق‌ها احیای امور خیر از راه جذب سرمایه های کوچک و مشارکت هرچه بیشتر دانش آموزان و دانشجویان  باشد وهر صندوقی مسئولی داشته باشد و عواید صندوق‌ها در زمینه کمبودهای همان مدارس و دانشگاه ها  مصرف ‌شود. این کار علاوه بر تربیت نوجوانان و جوانان و باعث تأمین انگیزه انسان دوستانه آنان شده و از طرف دیگر، کمک شایانی به اقتصاد کشور خواهد کرد و باری از دوش دولت برداشته می شود. سنت حسنه ی وقف در قرون مختلف در گسترش علم و دانش مؤثر بوده و موجب شکوفایی تمدن عظیم اسلامی گردیده است. در نتیجه، باید مسئولان و دست اندرکاران برنامه ریزی توسعه کشور به این امر توجه کنند. زیرا؛ ساختار و کارکردهای نهاد وقف بر ساختار و کارکردهای نهادهای دیگر، چون؛ نهادهای علمی، پژوهشی، آموزشی، درمانی، اقتصادی و فرهنگی تأثیر مستقیم دارد. وجود هزاران مدرسه، مسجد، درمانگاه، بیمارستان، حسینیه، کتابخانه و... بهترین گواه و شاهد آن است، دانشگاه ها همچنین، برای توسعه علم و آموزش باید اعتماد و مشارکت افراد خیر را به خود جذب کنند تا این سنت حسنه تداوم داشته باشد.

11. مدیریت صحیح موقوفات

      یکی از عواملی که موجب افزایش انگیزه برای وقف کردن می شود عمل به نیت و انگیزه واقف است. طبق احکام اسلامی، درآمدهای موقوفه عیناً باید به مصرفی برسد که واقف تعیین کرده است و اداره اوقاف در این زمینه وظیفه دارد مدیرانی را به کار گیرد که آشنا به امورات وقف باشند. خداوند در این مورد می فرماید: اموال را به کسانی ندهید که سفیه و نادان در کار هستند و نمی دانند که چگونه باید اداره و صرف کنند: وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَکُمُ الَّتِی جَعَلَ اللَّهُ لَکُمْ قِیاماً. (نساء- 5). سر پرستی وقف در مرحله اول به واقف است و پس از او به فردی است که واقف تعیین می کند و دولتها نباید تاجایی که ممکن است در وقف دخالت کنند و در صورت نداشتن سرپرست به عهده حاکم شرع است و اگر اداره اوقاف چنین عمل کند هم موجب رضایت واقف شده و هم باعث تشویق مردم به امور خیر می گردد.

12. بحث و نتایج

      فطرت انسان به گونه ای است که همیشه به دنبال خوبیها و نیکی هاست.. همه انسانها بصورت فطری گرایش به فضایل انسانی، مانند نیکی و خیر رساندن به دیگران دارند. صدقه جاریه یکی از سنتهای خوبی است که از صدر اسلام تا کنون در بین مردم رواج داشته است. صدقه جاریه باعث می شود مردم به فکر یکدیگر باشند. کارهای خیر در همه ی جوامع به عنوان یک عمل مورد پسند تلقی می شود  و اثرات مثبتی بر افراد   می گذارد. در کشورهای اروپایی، وقف به معنایی که در قوانین ما وجود دارد به چشم نمی خورد، ولی فکر ایجاد بنیادهای خیریه همیشه وجود داشته و امروزه در غالب کشورها، بنیادهای خیریه سهم بزرگی در امور اجتماعی و سیاسی و اقتصادی برعهده دارند و در توسعه کشورشان از آنها بهره مند هستند و از این جهت اشتراکاتی با

وقف دارند. در این میان می‌توان به انگلیس، آلمان، سوئیس به عنوان کشورهای پیشرو و دارای قوانین تسهیل کننده امورخیریه، اشاره کرد. این امر با تفاوتهاییدر بین مردم ایران وجود دارد. طبق احکام اسلامی  وقف عمل به انجام کاری طبق نیت و انگیزه واقف است که باید نسبت به این امر توجه جدی صورت گیرد تا درآمدهای موقوفه عیناً  به مصرفی برسد که واقف تعیین کرده است و با عمل به نیات و انگیزه واقفان می توان آنان و دیگران را به امورخیر و انجام عملی خداپسندانه تشویق کرد. در فقه اسلامی و قانون مدنی وقف، اگر چه به وقف به عام و خاص تقسیم شده است. و وقف خاص هم باز به وقف برشخص و اشخاص مانند اولاد واقف، و یا طبقه خاص مانند دانشجویان تقسیم شده است. اما هر وقفی که نفع آن عمومی باشد از ارزش بیشتری برخوردار است ودر نهایت شایستگی و امانت داری و توانایی و آگاهی از امورخیر در مدیریت وقف اهمیت بسیار دارد و باید کسانی به مدیریت اوقاف انتخاب شوند که این شایستگی و امانت داری و توانایی درآنان وجود داشته باشد.  از آنجایی که وقف می تواند راهگشای حل مسائل و مشکلات و نیازهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و مذهبی جامعه باشد. باید مشکلات شناسایی شود و از طریق رسانه های ملی به آگاهی مردم برسد و همچنین نظام آموزشی نسل آینده کشور را طوری تربیت کنند که  در راستای امور خیر قرار گیرند و در زندگی مردم تأثیرگذار باشند.

 

 

13. پیشنهادات

نیازهای جامعه در نتیجه پیشرفتهای تکنولوژی و وجود فنآوری اطلاعات و ارتباطات نسبت به گذشته تغییرعمده ای کرده است، با توجه به کارکردهای مثبت وقف در جامعه، ضروری است هر کدام از موضوعات جدید بررسی و قوانینی در زمینه‌ی وقف و چگونگی  مصارف آن با توجه به نیازهای روز جامعه تدوین شود.

اداره اوقاف باید فعال عمل کند و از طریق رسانه ها عملکرد خود را به مردم ارائه دهد، در نتیجه توجه مردم به وقف بیشتر شده و زمینه احیای این سنت حسنه و نبوی فراهم گردد.

     اولویت های وقف در شرایط کنونی کشور در حوزه علم و دانش است. ضروری است، تشویق به وقف در زمینه، ایجاد موسسات دانش بنیان و جذب نخبگان دانشگاه ها مورد توجه قرار گیرد.

برنامه ریزی آموزش رسمی و غیررسمی در مدارس و دانشگاهها، باید طوری طراحی شود که بتواند دانش آموزان و دانشجویان را در طول تحصیل با امور خیر همراه کند..

  هر کدام از موضوعات وابسته به خیرماندگار جای پژوهش فراوان دارد تا تمام جزئیات آن کنکاش وبررسی شود.

 

 

 

 

 

 

14.منابع

- قرآن

- امینیان مدرس، محمد(1381)، وقف از دیدگاه حقوق و قوانین، تهران، انتشارات، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی (سمت) چاپ اول.

- بزرگی سید مهدی(1379) ، راههای ترویج فرهنگ وقف و ایجاد موقوفات جدید در جامعه‏،  فصلنامه وقف میراث جاوید تابستان، ، شماره 30 (106-117).

- ریاحی سامانی، نادر(1378) وقف و سیر تحولات قانونگذاری در موقوفات، شیراز ، انتشارات نوید شیراز ، چاپ اول.

- سامانی، احسان(1394) بررسی فقهی حقوقی وقف از سوی و براشخاص حقوقی، تهران، انتشارات مجد، چاپ اول.

- سلیمی فر، مصطفی(1370)، نگاهی به: وقف،آثار اقتصادی اجتماعی آن، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ اول.

- سهرابی وفا، مریم(1394)، مطالعه تطبیقی وقف در حقوق ایران و تراست در حقوق انگلیس، پایان نامه دانشگاه پیام نور، مرکزبهار .

- طباطبائیان، عطیه سادات(1393) وقف در قرن 21 (با نگاهی برگذشته و آینده) تهران، انتشارات ایده نو، چاپ دوم.

- عمید، حسن(1363) فرهنگ عمید، تهران، انتشارات امیر کبیر، چاپ اول.

- کاتوزیان، ناصر، تحول نهاد وقف و دورنمای آینده آن، مجله نقد و نظر، دوره 6، زمستان 1378، شماره 22-21 (331-307 ).

کاتوزیان، ناصر ، عقود معین (1373)، تهران، انتشارات یلدا، چاپ دوم.

- محقق، حلّی، نجم الدین، جعفر بن حسن(1408 ق ) شرائع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام؛ 4جلد، قم – ایران ، مؤسسه اسماعیلیان چاپ دوم.

- مکارم شیرازی، ناصر(1353) ، تفسیر نمونه، جلد 2 ، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، چاپ دوم.

- ملک افضلی، محسن و درون پرور، حامد(1392) جایگاه و نقش وقف در توسعه فرهنگی، فصلنامه تحقیقی، اجتماعی و تاریخی سال بیست و یکم ، پاییز ، شماره 83 ( 34-19 ).

- موسوی خمینی، سید روح الله(1385)، تحریرالوسیله، قم، انتشارات دارالعلم .

- نایب زاده، اشرف(1394)، بررسی فقهی حقوقی نقش حاکم در وقف عام، تهران، انتشارات خرسندی، چاپ اول.

 

 

 

 

 

 

 

                                  



[1] عضو هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان تهران                                                                                   ebrahimi_78@yahoo.com