Social Networks and Social Damage Case Study: Public Safety.

Document Type : تخصصی

Author

Abstract

The twenty-first century has led the world toward "global village" along with stunning advances in information and communication technology whose main characteristics are the elimination of distance, time and place. This change has also caused disruption of systems, national organizations, behavioral methods and social damages on civilians. The ease of creating and developing social networks by individuals and groups that can have purposes against the official , legal goals of the society , has faced different areas of cultural, social, economic, political and security with challenges and crises.

In addition, dominant countries that have always been looking for domination and exploitation of others and cannot dominate citizens in other countries with the military approach for various reasons; now try to do it through creating social networks and making changes in cultural and behavioral identity of people.

Therefore, media and social networks have been the most effective tools to influence audience's behavior. In addition, they are the source of many contemporary security changes and have been controlling flows and social changes in the world. The findings of the present study that were accomplished with analytical approach and utilizes different sources of library and internet, discloses that the formation of social networks can create extensive changes in citizens' behavior and cause several social damages including social insecurity in communities

Keywords


 

اصول مدیریت و ویژگی یک مدیر از دیدگاه امام علی (ع)

 

 

 

 

 

 

               عباس رهبری [1]

چکیده

 امروزه شناخت اصـول مدیریت و ویژگی‌های یک مدیر از دیدگاه ائمه (ع) اهمیت بسیار بالایی داشته و اطلاع از اصول مدیریت برای مـدیران پایه‌هـای مختلف امری ضروری است، این امر باعث خودآگاهی، خودسازی و الگو شدن مدیران می‌گردد. دراین‌بین بررسی دیدگاه‌های بزرگان دین همانند امام علی (ع) می‌تواند اصول اولیه مدیریت و هم ویژگی‌های یک مدیر را برای ما روشن کرده و با به‌کارگیری آن جایگاه واقعی مدیران در جامعه تقویت گردد. سؤال این است که آیا دین مبین اسلام اصول و ویژگی یک مدیر خوب را بیان کرده است و این اصول را می‌توان در سخنان بزرگان دین اسلام یافت و از آن‌ها استفاده کرد. روش پژوهش این مقاله به‌صورت تاریخی، توصیفی است به‌نحوی‌که مباحث اصول و ویژگی‌های مدیر در کلام امام علی (ع) بررسی و تحلیل قرارگرفته و به سؤالات مطرح‌شده پاسخ‌داده‌شده است و در آخر نیز نتیجه به‌دست‌آمده و راه استفاده از کلمات گوهربار امام (ع) بیان گردیده است.

 

 

 کلیدواژه: مدیریت ، اسلام ، امام علی (ع) ، مسئولین .

 

 

1 . مقدمه

      آشنایی مسئولین و مدیران با اصول و ویژگی‌های مدیریت آن‌ها را جهت ایجاد محیط مناسب، خودآگاهی، خودسازی و الگو بودن برای کارکنان رهنمون می‌کند. مطالعات نشان می‌دهد عملکرد مدیران متعهد، باتجربه و متخصص با استفاده از اصول صحیح مدیریتی، محیطی کارآمدتر ایجاد کرده است. باید دانست گرچه تخصص و تجربه حرفه‌ای از شرایط لازم برای مدیریت است اما شرط کافی نیست و تنها داشتن تخصص چاره‌ساز نیست، بلکه باید مدیر دانش مدیریتی خود را با تجربیات علمی و ابتکاری توأم سازد تا بازدهی مدیریتی او بیشتر شود. اکثر سازمان‌های ناموفق دارای مدیریت‌های ناکارآمد و ضعیف بوده‌اند (لاکت جان، 1373، ص274) و همین امر باعث گردیده تا مجموعه تحت مدیریت آنان موفق به انجام کارهای موردنظر سازمانی نشوند.

      وجود مدیریت در زمان ما از جایگاه مطلوبی برخوردار نیست و در بسیاری از موارد مدیران مؤسسات فاقد دید علمی هستند (سید عباس زاده، فصلنامه مدیریت در آموزش‌وپرورش شماره 2). با این وصف می‌توان گفت تخصص (دانش، بینش، کوشش) و تجربه حرفه‌ای امری ضروری در مدیریت بوده که در امر تصمیم‌گیری به مدیر کمکی کند. تصمیم‌گیری یکی از امور مهم مدیریتی و پراهمیت‌ترین وظیفه یک مدیر است، بعضاً افرادی، مدیریت و تصمیم‌گیری را به‌عنوان یک مقوله تعریف کرده‌اند. گریفث[2] معتقد است که تصمیم‌گیری، جوهر و عصاره کار مدیریت است. برنارد[3] نیز معتقد است تصمیم‌گیری فرا گردی است که از طریق سنجش، محاسبه و اندیشیدن به دست می‌آید. گرک[4] تصمیم‌گیری را در قلب مدیریت دانسته و معتقد است که این وظیفه در کانون فرآیند مدیریت قرار دارد. این‌ها مطالبی است که بزرگان مدیریت امروز بیان می‌کنند، ما در بررسی تاریخی رفتارهای مدیریتی بزرگان دین اسلام درمی‌یابیم آنان دارای یک دیدگاه پربار مدیریتی بوده و مدیریت را یک هنر دانسته‌اند و برای مدیران و کارگزاران خود دستوراتی را داده‌اند که در جامعه امروزی ما بسیار مهم و کارآمد است.

      برای اینکه در جامعه امروزی بتوانیم به‌خوبی مجموعه تحت مدیریت خود را به سرانجام مقصود برسانیم باید از دیدگاه مدیریتی آنان اطلاع داشته، در فرایند کاری خود از آن استفاده کنیم در این مقاله سعی شده است تعریفی از مدیریت بیان و پس‌ازآن اصول و ویژگی مدیریت از دیدگاه امام علی (ع) موردبررسی قرار گیرد.

     مدیریت خود دارای تعریفی مناسب و مشخص‌کننده فعالیت فرد مدیر است و افراد زیادی در این خصوص به تعریف و توضیح آن پرداخته‌اند و سعی کرده‌اند جایگاه خاصی برای آن پیدا کنند که به بیان تعریفی از آن می‌پردازیم.

2. تعریف مدیریت

     می‌توان گفت مدیریت به‌کارگیری مؤثر و کارآمد منابع مادی و انسانی در برنامه‌ریزی، سازمان‌دهی، بسیج منابع و امکانات، هدایت و کنترل است که برای دستیابی به اهداف سازمانی و بر اساس نظام ارزشی موردقبول، صورت می‌گیرد (علی رضائیان 1378، ص7).

     تعریف مذکور، پنج قضیه اساسی ذیل را از زیربنای مفاهیم کلی نظری و عملی (فنی) مدیریت است در بردارد:

2.1. مدیریت یک فرایند[5] است.

2.2. مفهوم نهفته مدیریت، هدایت تشکیلات انسانی است.

2.3. در مدیریت مؤثر، تصمیمات مناسب گرفته می‌شود و نتایج مطلوبی حاصل می‌آید.

2.4. مدیریت کارا، به تخصص و مصرف مدبرانه منابع می‌گویند.

2.5. مدیریت بر فعالیت‌های هدف‌دار تمرکز دارد. (Howard m.carlisle,op.cit.p.5)

3. مدیریت در اسلام

  بدون شک تدبیر، سیاست و مدیریت جامعه بشری سرآغاز کار پیامبران الهی بوده است و دعوت به اطاعت از خداوند تبارک‌وتعالی و تسلیم در برابر دستورات خداوند در مقابل حکومت‌های طاغوت، مقابله با فساد و فحشاء در ابعاد فردی و اجتماعی و برقراری عدالت ازجمله اصول مشترک برنامه رسالت انبیاء الهی و مکاتب توحیدی است.

     خداوند تبارک‌وتعالی می‌فرماید: در میان هر ملتی پیامبری فرستادیم تا مردم را به پرستش خدای یگانه و اجتناب از طـاغوت دعــوت کند (سوره نحل آیه 36). ما پیامبران را با دلایل روشن فرستادیم و کتاب و میزان به ایشان دادیم تا مردم بر قسط و عدل پابرجا شوند و آهن را که موجب هراس متجاوزان بوده و دارای منافعی برای مردم است نازل کردیم (سوره حدید آیه 25).

      سیرة رسول مکرم اسلام حضرت محمد (ص) در زمان تصدی ایشان بر امت اسلامی الگویی پربار برای مدیران ما است و در نهج‌البلاغه امام متقین علی (ع) نیز در فرمان تاریخی خود به مالک اشتر نخعی، اصول مدیریت اسلامی را به ایشان گوشزد نموده که اگر به اساس تفکرات مدیریتی در عصر حاضر به نامه امام (ع) به مالک اشتر نخعی نگاهی بیندازیم (نهج‌البلاغه ، نامه 53، ص  1020، ص 991) می‌توان آن را به‌حق جامع‌ترین دستور و منشور برای سیاست و مدیریت و ترسیم اصول اساسی و ویژگی‌های مدیریت اسلامی دانست (تقی رهبر، 1366) که در اینجا به پاره‌ای از این موارد می‌پردازیم.

4. اصول مدیریت اسلامی از دیدگاه امام علی (ع)

      در این فرمان اصول مدیریت اسلامی و دستورات متناسب با رفتارهای سازمانی بر مبنای اصول اولیه اسلامی بیان‌شده است که عبارت‌اند از:

1‚4.حاکمیت خدا و وحدت فرماندهی

     اولین اصل درزمینه حکومت و مدیریت پذیرش فرماندهی خداوند، بندة او بودن و خداترسی است به‌طوری‌که در جای‌جای دستورات امام (ع) نام خدا و رضای او به‌وضوح دیده می‌شود و آنجا که می‌فرمایند: این دستوری از بندة خدا به مالک و امر می‌کند او را به تقوای الهی و برگزیدن فرمان او و پیروی ازآنچه در کتابش امر فرموده است (نهج‌البلاغه، ب 2، ص 992).

      در اینجا به افراد می‌گوید اگر در نظام الهی اسلامی، مدیریتی را قبول می‌کنید و دارای پست و مسئولیتی می‌شوید، در پیشگاه خداوند مسئول و پاسخگو خواهید بود و باید خداترس و باتقوا باشید و این مقام و مسئولیت شمارا از خدمت به خلق غافل نکند. فرد را به وحدت و فرماندهی در قالب اصل حاکمیت خداوند و تبعیت از او فرامی‌خواند.

2‚4. مردم‌داری و مهربانی با مردم

      یکی دیگر از اصول مهم مدیریتی، مردم‌داری و مهربانی با مردم است زیرا کلیه ساختار و نظم اداره یا سازمان و به‌طورکلی تشکیلات ایجادشده جهت رفاه مردم به وجود آمده است و مدیر مدبر، باایمان، خداپرست بایستی با مردم مهربانی و مدارا کند و در برخورد با مردم و کارکنان از اصول و قوانین اسلامی استفاده نماید. امام (ع) در این مورد فرموده‌اند: و مهربانی و خوش‌رفتاری و نیکویی با رعیت را در دل خود جای ده، مبادا با آنان چون جانور درنده باشی و خوردنشان را غنیمت شماری زیرا که مردم دودسته‌اند یا مسلمان‌اند و برادر دینی تو و یا انسان‌اند و در خلقت همانند تو (نهج‌البلاغه، ب 2، ص 1001). این اصل توصیه می‌کند مدیر مردم‌دار و مهربان باشد و نه‌تنها با مسلمین بلکه با غیرمسلمان نیز بایستی برخورد شایسته داشت.

3‚4. عدالت بر اساس حق

      یکی دیگر از اصول مدیریت پیروی از حق و عدالت ورزی است و این مورد از امور مشهود در دوران خلافت امام (ع) است ایشان چنان در امور حق و عدل قاطعانه برخورد نموده‌اند که زبانزد عام و خاص می‌باشند و به مالک بیان نمودند فرقی بین آشنا و فامیل و دوست و سفارش شده قرار نداده و بین مسلمان و غیرمسلمان تبعیض قائل نشو به‌طوری‌که همه افراد از مواهب حکومت عدل برخوردار باشند در فرمان خود می‌فرمایند: حق را برای آنکه شایسته است از نزدیک یا دور (خویش و بیگانه) اجرا کن (نهج‌البلاغه، ب 72، ص 1036) و یـا در جای دیگر می‌فرمایند: و نیکوتـرین چیزی کـه حاکمان را خشنود می‌سازد برپاداشتن عدل و دادگری در شهرها و آشکار ساختن دوستی رعیت است (نهج‌البلاغه، ب 36، ص 1008).

4‚4. تغافل در برخورد با مردم و چشم‌پوشی بزرگوارانه

      یکی دیگر از اصول مدیریت در برخورد مناسب با مردم، رعایت تغافل با مردم است؛ زیرا انسان‌ها به دلایل مختلف در معرض خطا و اشتباه قرار دارند و خود امام (ع) در برخورد با مردم گذشت داشت و در مقابل بعضی از اشتباهات و خطاهای آنان خود را به تغافل می‌زد و به مالک نیز بیان نموده‌اند: مردم از پیش گرفتار لغزش و خطا بوده و به سبب‌هایی بدکاری به آن‌ها روی آورده است، به‌عمد یا به سهو دچار لغزش می‌شوند پس اگر پیش آمدی آن‌ها را به سهو به بدکاری وا‌داشت نباید به ایشان بخشش و عفو روا نداشت (تغافل) با بخشش و گذشت خود آنان را عفو کن، همان‌طور که دوست داری خدا با بخشش و گذشت تو را بیامرزد (نهج‌البلاغه، ب 6، ص 995). بر مبنای این دستور امام (ع) مدارا و چشم‌پوشی بجا از کارهای مردم از اصول یک مدیریت صحیح است که با رفتار انسانی آجین می‌گردد.

54. انصاف و میانه‌روی در حق

     انصاف را می‌توان به رفتار مناسب با زیردستان بر مبنای قوانین و مقررات، از روی حق و عدل معنی کرد. امام انصاف را نه‌تنها مبنای رفتار مدیران با مردم بلکه اصل مبنای رفتار او را با خداوند می‌داند. دراین‌ارتباط به مالک می‌گوید: باخدا به انصاف رفتار کن (اوامر او را به‌کارگیر و از نواهی او بپرهیز)، از جانب خود و نزدیکان خود درباره مردم انصاف را از دست مده (نهج‌البلاغه، ب 10، ص 996) و نیز می‌فرماید: پس رنج کار هر یک از آنان را برای خودش بدان و رنج کسی را به دیگری نسبت نده و باید در پاداش دهی به او هنگامی‌که کارش تمام می‌شود کوتاهی ننمایی و بزرگی کسی تو را بر آن ندارد که رنج و کار کوچک کسی را بزرگ شماری و پستی کسی تو را وا‌ندارد که رنج و کار بزرگش را کوچک شماری (نهج‌البلاغه، ب 38، ص 1009). بر مبنای این دستورات مدیر باید با رعایت انصاف به زیردستان کمک کند.

64. منافع اکثریت را بر منافع اقلیت ترجیح دادن

     یکی دیگر از اصول مدیریت، منافع عمومی را بر منافع فردی ترجیح دادن است، بدین‌صورت که نباید به خاطر فردی منافع عمومی و مصالح سازمانی را فدا نمود. امام (ع) دراین‌باره می‌فرمایند: کاری که باید بیش از هر چیزی دوست داشته باشی میانه‌روی در حق، همگانی کردن آن و دادگری است که بیشتر موجب خشنودی رعیت می‌گردد زیرا خشم همگانی، رضا و خشنودی چند تن را پایمال می‌سازد و خشم چند تن در برابر خشنودی همگان اهمیت ندارد (نهج‌البلاغه، ب 11، ص 977).

74. نظارت و ارزیابی بر عملکرد

     تأکید بسیار زیادی به مدیران دستگاه‌های اجرایی است که بر اعمال و کار کارکنان نظارت داشته و ارزیابی مستمری از آن‌ها بنمایند. امام نیز می‌فرمایند: پس در کارهایشان (عمال و کارگزاران) کاوش و رسیدگی کن و بازرس‌های راست‌کار و وفادار بر آنان بگمار، نباید نیکوکار و بدکار نزد تو به یک‌پایه باشند که این امر نیکوکار را از نیکوکاری بی‌رغبت و بدکاران را به بدی وا‌می‌دارد و هر یک از ایشان را به آنچه گزیده است جزا بده (نهج‌البلاغه، ب 20، ص 1001).

84. انتخاب فرد لایق

     یکی از مهم‌ترین مسائل فعلی مدیریت در جهان امروز و بخصوص در کشور ما نحوه انتخاب افراد توسط مدیران ارشد است، آنان با عزل و نصب مدیران و زیردستان خود بر مبنای اعمال سلیقه، آزمایش و خطا و عدم تبعیت از ملاک‌های علمی و منطقی باعث شده‌اند افراد ناکارآمد در مشاغل حساس قرار بگیرند. امام (ع) به مالک می‌گویند: پس در حال نویسندگانت (کارگزارانت) بنگر و بهترین ایشان را به کارهایت بگمار (نهج‌البلاغه، ب 43، ص 1012) چون آنان را (کارگزاران) تجربه و آزمایش نمودی به کار گمار (نهج‌البلاغه، ب 45، ص 1012). در اینجا امام (ع) تأکیددارند با رعایت معیار و ملاک آزمودن، افراد را به کار گمار نه اینکه بکار گماری و بعداً بررسی کنی و نیز فرمودند: برای انجام کارها از نیروهایت کسانی را بگمار که برای خدا و رسول پندپذیرند و پاک‌دل‌تر، خردمندتر، بردبارتر و مهربان‌تر، … باشند (نهج‌البلاغه، ب 32، ص 1006).

امام با این بیان تأکید می‌کنند باید برای انتخاب مدیر ملاک‌ها و معیارهای مناسب تعریف تا گزینش و انتخاب افراد شایسته‌تر بهتر صورت گیرد.

94. تقسیم‌کار

     از دیگر امور مربوط به یک مدیر مدبر و لایق تقسیم‌کار است جهت انجام ساده‌تر و بهتر کارها امام (ع) در این مورد می‌فرمایند، برای هر کاری از کارهایت رئیس و کارگردانی از نویسندگان قرار بده که بزرگی کارها او را مغلوب و ناتوان نسازد و هرگاه در آنان عیبی باشد و تو از آن غافل باشی تو را به آن بدی می‌گزینند (تو باید پاسخگو باشی) (نهج‌البلاغه، ب، ص 1017) این تأکیدها از طرف امام (ع) در خصوص تقسیم‌کاربر اساس توان و تخصص در پیشبرد امور و ارائه خدمات بهتر به مردم است.

104. حقوق و پرداخت پاداش

     در دنیای مدیریت امروز پرداخت حقوق و پاداش مناسب به کارکنان حرف اول را می‌زند و زمانی می‌توان از یک فرد متخصص، مدبر، لایق و متعهد کار مناسب خواست که حقوق و پاداش او نیازهای زندگی او را مرتفع و رضایت شغلی او را فراهم کند. در غیر این صورت نمی‌توان رشدی در کار و پیشبرد آن را در نظر گرفت. امام (ع) دراین‌باره می‌فرمایند: پس جیره و خواروبارشان را فراوان ده که این کار آنان (کارگزاران) را به اصلاح خودشان توانا کرده و بی‌نیاز گرداند (نهج‌البلاغه، ب 44، ص 1012) و آن‌قدر به قاضی بده وزندگی او را فراخ ساز که عذر او از بین برود و نیازش به مردم با آن بخشش (حقوق مکفی) کم باشد (نهج‌البلاغه، ب 41، ص 1011).

5. ویژگی‌های یک مدیر از دیدگاه امام علی (ع)

 

     ویژگی‌های یک مدیر لایق را می‌توان از نامه امام علی (ع) به مالک اشتر به دست آورد و بر اساس آن، نسبت به انتخاب مدیر اقدام نمود در ذیل به این ویژگی‌های اشاره می‌گردد.

15. ویژگی‌های مناسب که در شأن و منزلت یک مدیر اسلامی است عبارت‌اند از:

1‚1‚5. مدیر خود را بندة خدا دانسته، خداترس و متقی باشد (نهج‌البلاغه، ب 2، ص 991).

2‚1‚5. مدیر باید نفس خو را از شهوات و خواهش‌های نفسانی تزکیه کند (نهج‌البلاغه، ب 4، ص 991).

3‚1‚5. مدیر به دل، دست و زبان یاری گر دین خدا باشد (نهج‌البلاغه، ب 3، ص 991).

4‚1‚5. مدیر باید با مردم، مهربان، خوش‌رفتار و نیکو باشد (نهج‌البلاغه، ب 6، ص 993).

5‚1‚5. مدیر باید عادل، میانه‌رو در حق بوده و منافع عوام را بر منافع خواص ترجیح دهد (نهج‌البلاغه، ب 11، ص 996).

6‚1‚5. مدیر باید بین نیکوکار و بدکار تفاوت گذاشته با راست‌گویان هم‌نشین باشد (نهج‌البلاغه، ب 19 و 20، ص 1005).

7‚1‚5. مدیر باید پندپذیر، راست‌گفتار، درست‌کردار و بردبار بوده و در مقابل زورگویان سختگیر باشد (نهج‌البلاغه، 32، ص 1005).

8‚1‚5 . مدیر باید بر کار کارگزاران نظارت دقیق داشته باشد (نهج‌البلاغه، 41، ص 1010).

9‚1‚5. مدیر باید در گزینش و به‌کارگماری کارگزاران بر اساس تجربه و آزمون عمل نماید (نهج‌البلاغه، 43، ب 1011).

10‚1‚5. مدیر باید از امور بازرسی داشته و برای بازرسی افراد صالح بگمارد (نهج‌البلاغه، ب 45، ص 1011).

11‚1‚5. مدیر باید برنامه‌ریزی داشته باشد و کار امروز را به فردا نیندازد (نهج‌البلاغه، ب 64، ص 1023).

12‚1‚5. مدیر باید وفای به عهد داشته باشد (نهج‌البلاغه،74 و 75، ص 1027).

5-2. ویژگی‌های نامناسب که در شأن و منزلت یک مدیر اسلامی نیست عبارت‌اند از:

1‚2‚5. مدیر باید از کبر، خودپسندی و برابر دانستن خود باخدا بپرهیزد (نهج‌البلاغه، 8، ص 993).

2‚2‚5. مدیر باید در رفتار با مردم از ستمگری و درنده‌خویی بپرهیزد (نهج‌البلاغه، 6، ص 993).

3‚2‚5. مدیر باید از هم‌نشینی باکسانی که به گفتن زشتی‌های مردم اصرار دارد بپرهیزد (نهج‌البلاغه، 14، ص 997).

4‚2‚5. مدیر باید از افراد بخیل، ترسو و حریص بپرهیزد (نهج‌البلاغه، 16، ص 998).

5‚2‚5. مدیر باید از افراد متملق و کسانی که در گناه اشرار و ستمگران شریک بوده‌اند بپرهیزد (نهج‌البلاغه، ب،17 و 18، ص 999).

6‚2‚5. مدیر باید از شکستن سنت‌های حسنه بزرگان و پیشینیان بپرهیزد (نهج‌البلاغه، ب 24، ص 1001).

7‚2‚5. مدیر باید از جنگ‌طلبی، خونریزی و بی‌عدالتی پرهیز نماید (نهج‌البلاغه، ب 75، ص 1027).

8‚2‚5. مدیر باید از خودپسندی، منت گذاشتن و بزرگ‌نمایی کارهای کوچک پرهیز نماید (نهج‌البلاغه، ب 76، ص 1028).

9‚2‚5. مدیر باید از عجله و شتاب‌زدگی پرهیز نماید (نهج‌البلاغه، ب 78، ص 1028).

10‚2‚5. مدیر باید بر زبان خود مسلط بوده و هنگام خشم از تصمیم‌گیری پرهیز نماید (نهج‌البلاغه، ب 84، ص 1031).

11‚2‚5. مدیر باید در عزل و نصب کارگزاران از آزمایش و خطا بپرهیزد (نهج‌البلاغه، ب 43، ص 1011).

6. نتیجه‌گیری

     آنچه در این مختصر می‌توان درباره انتخاب مدیر در نظام اسلامی مطرح کرد این است که در مکتب اسلام برخلاف دیگر مکاتب ارزش‌ها نسبی نیست و زمان و مکان در تبدیل مفاهیم ارزشی دخیل نیستند. این امر ازآنجا ناشی می‌شود که واضع ارزش‌ها در مکتب اسلام تعقل ناقص بشری نیست و واضع آن خداوند است که مطالب را به رسول گرامی اعلام و ایشان نیز دستورات را به اصحاب عرضه داشته و انتقال این دستورات به‌وسیله کتاب، سنت بوده و ما نیز باید بر اساس کتاب، سنت، اجماع و عقل دقیقاً مطالب را دریافت داشته و در امور زندگی خود به‌کارگیریم و یک نمونه بارز آن انتخاب مدیر است که می‌تواند جامعه اسلامی را با دستورات بیان‌شده به‌سوی هدف والای خود سوق دهد (رضائیان، علی، 1378).

     امید است کلام ائمه برای آشنایی با ویژگی‌های و اصول مدیریت مورداستفاده قرارگرفته و گامی مؤثر برای رشد فضایل اخلاقی آنان باشد و هدف مدیریت در نظام اسلامی که همانا خدمت به مردم و حضور با مردم و در میان مردم بودن جهت رضایت خداوند متعال است تحقق یابد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

7. منابع

-  قران کریم.

- رضائیان، علی، 1378، اصول مدیریت، تهران سازمان مطالعه و تدوین کتب درسی علوم انسانی دانشگاه‌ها -(سمت).

- رهبر، تقی، 1366، سیاست و مدیریت از دیدگاه امام علی (ع)، انتشارات تبلیغات اسلامی.

- سید عباس زاده، میر محمد، لزوم توجه به مدیریت آموزشی در نظام آموزشی ایران، فصلنامه مدیریت در آموزش‌وپرورش شماره 2.

- خمینی، روح‌الله، 1364، صحیفه نور، تهران، وزارت ارشاد اسلامی.

- لاکت جان، 1373، مدیریت اثربخش، ترجمه سید امین‌الله علوی، مرکز مدیریت آموزش مدیریت دولتی.

- میر کمالی، سید محمد،1374، مدیریت و رهبری آموزشی، نشر رامین.

- سید رضی، ابوالحسن محمد بن الحسین بن موسی،1378، نهج‌البلاغه، فیض الاسلام، نامه 53، نوبت چهارم، انتشارات فقیه.

- Howard m.carlisle,op.cit.

 

 



1-  تاریخ و تمدن ملل اسلامی، مربی، هیات علمی، پردیس شهید مدرس کردستان، دانشگاه فرهنگیان، ایران

 

2. Griffiths

3. Bernard

4. Gregg

[5] تغییر به‌سوی هدف، با استفاده از مکانیزم بازخورد را فرایند گویند. هر فرایندی دارای هدف، ساختار و نتیجه است. ساختار فرایند، طریق به هم پیوستن عوامل متعددی با دیگر فرایندها برای نتیجه واحد است.